دانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Evaluating the Growth Response of Broiler Chickens to Probiotic Supplementation under Feed Restrictionبررسی عملکرد جوجه های گوشتی در شرایط محدودیت غذایی با و بدون مکمل پروبیوتیک3174210.22067/ijasr.v4i2.15132FAماشاالله رحیمی رتکیبهروز دستار0000-0002-5710-4770صفر محسنیمرتضی خمیریJournal Article20120908This experiment was carried out to evaluate the effect of Probiotic supplementation and feed restriction on growth response in broiler chickens. For this purpose, 336 male broiler chickens of Ross 308 were used. After housing, broilers allocated to experimental pens in a completely randomized design with factorial 2×3 arrangement. First and second groups considered as positive control group with supplemented probiotic or negative control group without supplemented probiotic, respectively, that birds in these groups had free access to feed. Four other groups used a diet same as control groups, but from 7 to 35 days of age subjected to 4 or 8 hours feed restriction. Four replicates of 14 birds were allocated to each experimental group. Results of the experiment indicated the birds subjected to feed restriction had significantly lower feed intake and body weight gain during the first week of rearing compared to those fed ad-libitum. There was no significant difference between experimental treatments for feed intake. In the group of without probiotic, feed restriction for 8 hours led to reduce weight gain and carcass weight compare to those fed ad-libitum. But when use probiotic, weight gain and carcass weight was similar to those birds were fed ad-libitum. The results of this experiment showed that the use of probiotic can improve the performance of broilers under severe feed restriction.این آزمایش به منظور بررسی تأثیر استفاده از پروبیوتیک و محدودیت غذایی بر پاسخ عملکرد جوجه های گوشتی انجام شد. برای این منظور 336 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه تجاری راس 308 مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها پس از ورود به سالن در 6 گروه آزمایشی قرار داده شدند. به هر تیمار آزمایشی 4 تکرار اختصاص یافت و هر تکرار شامل 14 قطعه جوجه گوشتی بود. گروه های اول و دوم به ترتیب به عنوان تیمار شاهد بدون پروبیوتیک و تیمار شاهد با پروبیوتیک بودند که در این پرندگان محدودیت غذایی اعمال نشد. چهار گروه آزمایشی دیگر جیره هایی مشابه با تیمارهای شاهد دریافت کردند، اما در سن 7 تا 35 روزگی به مدت 4 و یا 8 ساعت تحت محدودیت غذایی قرار گرفتند. داده های آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 شامل دو سطح پروبیوتیک (با و بدون پروبیوتیک) و 3 سطح محدودیت غذایی (تغذیه آزاد، 4 ساعت و 8 ساعت محدودیت غذایی) تجزیه آماری شدند. نتایج آزمایش نشان داد جوجه های گوشتی تحت تأثیر محدودیت غذایی در دوره آغازین بطور معنی-داری مصرف خوراک و اضافه وزن کمتری در مقایسه با گروه تغذیه آزاد داشتند. مصرف خوراک جوجه های گوشتی در کل دوره آزمایش در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشت. در گروه بدون پروبیوتیک محدودیت غذایی به مدت 8 ساعت باعث کاهش اضافه وزن و وزن لاشه قابل طبخ نسبت به گروه شاهد شد. اما در گروه حاوی پروبیوتیک اضافه وزن و وزن لاشه قابل طبخ مشابه با گروه تغذیه آزاد بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان می دهد که در صورت اعمال محدودیت غذایی شدید استفاده از پروبیوتیک باعث بهبود عملکرد جوجه های گوشتی می شود.https://ijasr.um.ac.ir/article_31742_3b4a80296d29d515110837f93870cf96.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Effect of Guar Meal and Beta-mannanase on Growth Performance and Carcass Quality of Broiler Chickensاثر کنجاله گوار و آنزیم بتا ماناناز بر عملکرد و کیفیت لاشه جوجه های گوشتی3176510.22067/ijasr.v4i2.15134FAسید علی حسینی غفاریگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانابوالقاسم گلیانگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-9419-1175عبدالمنصور طهماسبیعلوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران10000-0002-6764-1668حسن کرمانشاهیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-6969-6286Journal Article20120908This experiment was carried out to evaluate the effect of different levels guar meal and β-mannanase on broilers male chicken. In this experiment , Four hundred Ross day old broiler chicks were randomly assigned to a 4×2 factorial design to feed broiler chickens diets containing guar meal at 4 level of guar meal (0, 3, 6 and 9%) with five replications of each treatment with or without β-mannanase. Ten chicks were assigned to each pen. The diets were based on maize-soybean meal were used: starter, 8-19 days; grower, 19-35 days; and finisher, 35-42 days. All starter, grower and finisher diets were formulated to have 21.5, 20.5 and 19% CP and 3050, 3100 and 3150 kcal/kg metabolizable energy, respectively. Average daily gain and daily feed intake were recorded over 19 and 42 days. Results indicated that addition of the guar meal to rations did not reduce body weight, feed consumption and feed conversion ratio. Enzyme supplementation did not significantly effect on body weight, feed consumption and feed conversion ratio. Relative weights of abdominal fat, thigh, gallbladder, liver and pancreas were not significantly affected by consumption of the guar meal at any level when compared with the control. Inclusion of the guar meal in the diet significantly decreased breast weight. The addition of β-mannanase to the diets significantly reduced ileal viscosity compared with the control group in 19 day. The results of this study show that replacement of guar meal up to 9% significantly with and without β-mannanase in broilers diet have no adverse effects on body weight, feed intake and feed conversion ratio, but leads to a reduction in breast weight. Guar meal can be used up to 3% of broiler diet with no adverse effect, but its high level (9%) reduced breast meat percentage.در این آزمایش از 400 قطعه جوجه یک روزه گوشتی نر از سویه تجاری راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت آزمایش فاکتوریل 2×4 با 5 تکرار به مدت 6 هفته استفاده شد . هشت تیمار غذایی با 4 سطح کنجاله گوار (صفر، 3، 6 و 9 درصد) و دو سطح آنزیم بتاماناناز از روز هشت دوره آزمایش تا انتهای دوره به جوجه ها خورانده شدند . مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک تحت تاثیر سطوح مختلف کنجاله گوار، آنزیم و اثر متقابل آنها قرار نگرفتند. افزایش کنجاله گوار موجب کاهش در میزان گوشت سینه و افزایش ویسکوزیته مواد گوارشی در دوره آغازین (19 روزگی) شد. افزودن آنزیم موجب کاهش ویسکوزیته مواد گوارشی در 19 روزگی شد. همچنین استفاده از سطوح بالای کنجاله گوار موجب افرایش زمان عبور مواد هضمی از لوله گوارش می شود. نتایج این آزمایش نشان دهنده ی عدم تفاوت بین عملکرد حاصل از تیمار های مختلف حاوی کنجاله گوار و آنزیم با گروه شاهد در دوره ی پرورشی جوجه های گوشتی بود و مصرف کنجاله گوار تا سطح 9% بدون هیچ اثر منفی بر عملکرد و لاشه جوجه های گوشتی تا 42 روزگی می باشد .https://ijasr.um.ac.ir/article_31765_2f56a3445c0e6103c32a6104575e5bed.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Effect of Feeding a Reduced-protein Diet Supplemented with Crystalline Amino acids to Broiler Breeders during Post-molt on Performance, Reproductive, and Immune Responsesتاثیر جیره کم پروتئین مکمل شده با اسیدهای آمینه بر عملکرد، جوجه درآوری و پاسخ ایمنی مرغ های مادر گوشتی در چرخه دوم تولید3178810.22067/ijasr.v4i2.15135FAحسین کربلایی باباییعبدالکریم زمانی مقدمفریبرز خواجعلیJournal Article20120908One experiment was conducted with a total of 2000 broiler breeders (Lohman strain) at 74 weeks of age, which lasted for 10 weeks. Birds were randomly assigned to two dietary treatments varying in dietary crude protein (CP). The reduced-CP diet had dietary CP level approximately 1.5 percentage units lower than the control (15.5 vs 14.0%). By supplementing 0.13 and 0.1% of DL-methionine and L-HCl-lysine to the reduced-CP diet, respectively, the sulfur amino acids to lysine ratio was kept similar between the control and the reduced-CP diet. Data were subjected to one-way ANOVA in a completely randomized design with 2 treatments and 4 replicates. Results showed that egg shell thickness, hatchability, and the Hemagglutination Inhibision (HI) response against New Castle and Influenza from reduced-CP group were not significantly different from the control group. Hen-day egg production was also remained unchanged throughout the experiment. Nevertheless, it was numerically higher in the low-protein group than the control group. In conclusion, egg production, hatchability and the immune response of broiler breeders can be maintained on a reduced-CP diet (90% of the industry norm) when the contents and ratio of sulfur amino acids to lysine kept constant.به منظور بررسی تاثیر جیره های کم پروتئین مکمل شده با اسیدهای آمینه بر عملکرد تولیدی و تولید مثلی و نیز پاسخ ایمنی هومورال مرغ های مادر گوشتی سویه لوهمن مطالعه ای به مدت 10 هفته با استفاده از 2000 قطعه مرغ با سن 74 هفتگی و در ابتدای چرخه دوم تولید انجام گرفت. مرغ ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که گروه اول جیره شاهد با میزان پروتئین توصیه شده (5/15 درصد) مصرف نمود و گروه دوم جیره ای با 10 درصد پروتئین کمتر از گروه شاهد (14 درصد) ولی مکمل شده با اسیدهای آمینه مصنوعی دریافت نمودند. با افزودن 13/0 درصد دی ال- متیونین و 1/0 درصد ال-لیزین به جیره کم پروتئین نسبت اسیدهای آمینه گوگرددار به لیزین در دو جیره همسان گردید. داده های به دست آمده در آزمایش در یک طرح کاملا تصادفی با دو تیمار و چهار تکرار مورد تجزیه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغذیه با جیره کم پروتئین مکمل شده با اسیدهای آمینه مصنوعی در این آزمایش تأثیر معنیداری بر ضخامت پوسته تخم مرغ، جوجه در آوری و عیار آنتی بادی علیه نیوکاسل و آنفلوانزا نداشت. در کل دوره آزمایش (هفته 74 تا 83) میانگین تولید تخم مرغ در گروه کم پروتئین بالاتراز گروه شاهد بود (2/57 در مقایسه با 9/55 درصد)، هرچند این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. مطالعه حاضر نشان داد که تغذیه جیره کم پروتئین (90 درصد سطح توصیه شده در راهنمای شرکت مرغ مادر) با حفظ نسبت اسیدهای آمینه گوگرددار به لیزین تاثیری بر راندمان تولید تخم، جوجه درآوری و نیز پاسخ ایمنی مرغ های مادر گوشتی ندارد.https://ijasr.um.ac.ir/article_31788_e9fe312bf68eb17f0d5fefe2eefdec0f.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621The Effect of Lavender (Lavandula angustifolia) Essential Oil on Performance and Blood Metabolites of Broiler Chicksتأثیر سطوح افزایشی اسانس اسطوخودوس(Lavandula angustifolia) بر عملکرد و فراسنجههای خونی جوجه های گوشتی3181310.22067/ijasr.v4i2.15136FAاحمد حسن آبادیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-8601-7983نسیم بیدارJournal Article20120908The effect of lavender essential oil (LEO) on broiler performance, carcass characteristics and blood metabolites was examined in a completely randomized design with 5 treatments (control diet, virginiamycin 10% (50 ppm) and 3 diets containing 150, 250, 350 ppm lavender essential oil) and 5 replications in a period of 42-days. No significant differences were noticed for feed intake between the treatments. Birds receiving diet containing 350 ppm LEO showed the highest weight gain and the control diet lowest weight gain. From weeks 3 to 6, the feed conversion ratio was significantly better in the group receiving 350 ppm LEO than other groups. There were no significant differences between treatments for serum cholesterol, triglyceride, HDL, LDL, VLDL, mortality and carcass characteristics at the end of experiment. The diet with 350 ppm LEO increased serum calcium level significantly (P< 0.05). These results showed that LEO could be considered as a potential natural growth promoter for broiler chickens. It appears that the response may be dose-related and higher levels may be needed to elicit this response. However, more experiments are needed in this content.اثر اسانس اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) بر عملکرد، خصوصیات لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمارشامل جیره شاهد، جیره حاوی ویرجینیامایسین 10% (50ppm ) و سه جیره حاوی 150، 250 و 350 ppm اسانس اسطوخودوس، در 5 تکرار به مدت 42 روز مورد آزمایش قرار گرفت. تفاوت معنی داری در مصرف خوراک بین تیمارهای آزمایشی ملاحظه نشد. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی ppm 350 اسانس اسطوخودوس بیشترین و جیره شاهد کمترین افزایش وزن را نشان دادند. ضریب تبدیل غذایی در گروه دریافت کننده ppm 350 اسانس اسطوخودوس در3 تا 6 هفتگی به طور معنی داری بهتر از سایر گروه ها بود. اعمال تیمارها تأثیر معنی داری بر کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین سرم خون، تلفات و خصوصیات لاشه در انتهای آزمایش نداشت. سطح ppm 350 اسانس اسطوخودوس، میزان کلسیم سرم خون را به طور معنی داری افزایش داد. این نتایج نشان می دهد که اسانس اسطوخودوس می تواند بعنوان یک محرک رشد بالقوه در نظر گرفته شود. به نظر می رسد که این پاسخ ها وابسته به مقدار مورد استفاده باشد و ممکن است سطوح بالاتر برای حصول نتیجه مطلوبتر مورد نیاز باشد.https://ijasr.um.ac.ir/article_31813_1d638769eb5d4ead34a493c3dd842272.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621The Effect of Using Rumen Protected Methionine (Mepron) on Production and Reproduction Performance of Holstein Lactating Cows during Early Lactation under Field Conditionاثر استفاده از متیونین محافظت شده (مپران) در سطح مزرعه ای در اوایل دوره شیردهی بر عملکرد تولیدی و تولید مثلی گاوهای شیرده هلشتاین3184310.22067/ijasr.v4i2.15137FAمحمد خوروشگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانحسین یزدانیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایراناحسان محجوبیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانرسول کوثرگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانغلام رضا قربانی خراجیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20120908In order to examine the effect of using rumen protected methionine (Mepron, Evonik Industries, Hanau, Germany) on productive and reproductive performance under field condition, 195 Holstein cows were used in a unbalanced completely randomized design and 2 groups. Experimental treatments consisted of: 1) control group with 110 Holstein dairy cows (71±51 DIM and 47.5±12 milk yield) and without Mepron and 2) experimental group with 85 Holstein dairy cows (85±59 DIM and 47.0±12 milk yield) and 13 g Mepron per cow/d. Cows were group fed with TMR and 4 times a day. The diets were balanced with AminoCow® software. Using Mepron decreased CP content from 17.05% in control group to 16.47% in experimental group, while other nutrients were similar between two diets. Adding Mepron to diet resulted in a significant increase in dry matter intake (Pبه منظور بررسی اثر استفاده از متیونین محافظت شده (مپران) بر عملکرد تولیدی و تولید مثلی در سطح مزرعه ای از تعداد 195 رأس گاو شیری هلشتاین در قالب طرح کاملاً تصادفی در دو گروه استفاده گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: گروه شاهد با تعداد 110 رأس گاو هلشتاین (با میانگین روزهای شیردهی 51± 71 و تولید شیر12 ± 5/47 کیلوگرم) و بدون متیونین محافظت شده در جیره و گروه آزمایشی با 85 رأس گاو هلشتاین (با میانگین روزهای شیردهی 59 ± 85 و تولید شیر12 ± 0/47 کیلوگرم) که 13 گرم متیونین محافظت شده (مپران) به ازای هر رأس در روز تغذیه شد. گاوها به طور گروهی و 4 بار در روز با خوراک کاملاً مخلوط (TMR) تغذیه شدند. جیره ها با استفاده از نرم افزار Amino Cow® متوازن شدند و با افزودن مپران درصد پروتئین خام جیره از 05/17 در گروه شاهد به 47/16 درصد در گروره آزمایشی کاهش یافت، در حالی که سایر مواد مغذی در بین دو گروه تقریباً یکسان بود. افزودن مپران به جیره باعث افزایش معنی دار (01/0Phttps://ijasr.um.ac.ir/article_31843_a88e2d489c61af8f30532fc8aef697b0.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Feeding Frequency Effects in Early Lactation on Productive Efficiency of Holstein Cowsاثرات دفعات خوراکدهی در اوایل شیردهی بر بازده تولیدی گاوهای شیرده هلشتاین3187810.22067/ijasr.v4i2.15138FAسید مهدی کریم زادهحمید امانلوگروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان. زنجان. ایران.اکبر نیکخواهمحمد علی سیرجانیغلام رضا نوریگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20120908The present study was conducted in order to determine the effects of feeding frequency (FF) on dairy cow performance fed a total mixed ration (TMR) based on chopped alfalfa hay. Eight multiparous early lactation Holstein cows were housed in the individual boxes (4 × 3 m) and fed either once a day (1x) at 0700 h or 4 times a day (4x) at 0100, 0700, 1300 and 1900 h with TMR. The experiment was done as a 2 × 2 crossover design with two 20-d periods. When FF changed from 4x to 1x, dry matter intake (21.1 vs. 20.0 kg/d) and NEL intake (36.4 vs. 34.3 Mcal/d) increased (Pمطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات دفعات خوراکدهی بر توان تولیدی گاوهای شیرده تغذیه شده با جیرهای کاملاً مخلوط بر پایه یونجه خرد شده انجام گرفت. طی این آزمایش 8 رأس گاو چند بار زایش کرده هلشتاین (اوایل زایش) که در جایگاههای انفرادی (4 × 3 متر) نگهداری میشدند، یک بار در روز (x1) در ساعت 07:00 صبح، یا 4 بار در روز (x4) در ساعات 07:00 ، 13:00، 19:00 و 01:00 جیره کاملاً مخلوط دریافت کردند. آزمایش در قالب یک طرح گردان 2 × 2 با 2 دوره 20 روزه انجام شد. هنگامی که x4 به x1 تغییر پیدا کرد، مصرف ماده خشک از 0/20 به 1/21 کیلوگرم در روز و همچنین انرژی خالص شیردهی نیز از 4/34 به 4/36 افزایش پیدا کرد. درصد باقیمانده خوراک به TMR عرضه شده (6/7 درصد در مقابل 10درصد) تولید شیر (5/31در مقابل 7/30 کیلوگرم در روز)، NEL شیر خروجی (7/21 در مقابل 4/21 مگاکالری در روز)، درصد چربی (5/3 در مقابل 6/3 درصد)، درصد پروتئین (2/3 در مقابل 2/3 درصد)، نسبت NELشیر به NEL مصرفی (60/0 در مقابل 62/0) و pH مدفوع (64/6 در مقابل 62/6) به ترتیب بین دو تیمار x1 و x4 تفاوت معنیداری نداشتند. pH ادرار در x4 نسبت به x1 بیشتر بود (12/8 در مقابل 00/8) و انسولین سرم تمایل به افزایش داشت (9/10 در مقابل 9/6 میکرو واحد بین المللی در میلی لیتر) اسیدهای چرب آزاد سرم نیز در پاسخ به x4 افزایش یافت. بنابراین، در شرایط خوراکدهی و نگهداری غیر رقابتی افزایش عرضه دفعات خوراکدهی در اوایل شیردهی مزیت تولیدی و متابولیکی ندارد.https://ijasr.um.ac.ir/article_31878_dae1a9aaec86bdc2e228459bb2e5a3c6.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Effects of Cutting Time, Ensiling Duration and Microbial Additives on Chemical Composition of Alfalfa Silageتاثیر زمان برداشت، طول مدت سیلوکردن و کاربرد افزودنیهای میکروبی بر مؤلفههای شیمیایی سیلاژ یونجه3190310.22067/ijasr.v4i2.15139FAملک حسین دلاورگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانعبدالمنصور طهماسبیعلوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران10000-0002-6764-1668رضا ولی زادهگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-5912-4898Journal Article20120908This experiment was conducted to assess the effects of daytime cutting management (p.m. vs. a.m. cut), ensiling duration and adding microbial inoculants on chemical composition of alfalfa silage. For this, Second growth Alfalfa harvested at the early bud stage of development after a sunny day at sundown (about 1900 h; PM alfalfa), whereas the second half was cut next day at sunup (about 0800 h; AM alfalfa). After cutting, alfalfa Forage was chopped by using a chopper to a length of 8 to10 cm, and then ensiled without or with microbial additive as factorial experiment (2×2) with repeated measurement design. Silages were provided in laboratory silos (6 repeats in every treatment) lined with two layers of plastic, after air exclusion. Silos were opened at 3, 10 and 30 day for determination of pH and other chemical analysis. The numerically lower pH of PM vs. AM silages indicates that the former forage was more extensively fermented possibly because of its increased total non structural carbohydrate (TNC) concentration. Shifting alfalfa harvesting from sun up to sundown significantly decreased NDF% and ADF%, because of the dilution effect associated with increased concentrations of TNC in the former forage. The NPN content and N-NH3 concentration of the silages treated in the afternoon was lower compared with AM group. CP content decreased, but NDF, ADF, NPN and N-NH3 concentration increased during ensiling time. Silage pH decreased by using of microbial additive and ensiling time. Dry matter and nitrogen losses were lower in silages treated by microbial inoculants, and, increased with increasing fermentation time. It can be concluded that microbial additives and time of cutting can be used as proper way to improve fermentation situation and silage quality.این آزمایش به منظور بررسی تاثیر زمان برداشت (صبح در مقابل عصر)، افزودنیهای میکروبی و طول مدت سیلو کردن بر مؤلفههای شیمیایی سیلاژ یونجه انجام شد. بدین منظور علوفه یونجه در دو نوبت (8 صبح) و (7 عصر) برداشت و به کمک چاپر به قطعات 10 تا 12 سانتی متری خرد و در قالب طرح داده های تکرار شونده در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2 با و بدون افزودنی میکروبی(cfu105 تا 106به ازای هر گرم علوفه تازه) در بستههای پلاستیکی سیلو شد. سیلوها 3 ، 10 و 30 روز بعد از سیلوکردن باز و مؤلفههای شیمیایی آنها تعیین گردید. تغییر زمان برداشت از صبح به عصر به طور معنی داری باعث کاهش pH، کاهش اتلاف ماده خشک و نیتروژن و کاهش میزان الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی در علوفه سیلو شده گردید. تغییر زمان برداشت موجب کاهش نیتروژن غیر پروتئینی، نیتروژن آمونیاکی و نسبت نیتروژن غیر پروتئینی به نیتروژن کل شد. در سیلاژهای عمل آوری شده با افزودنیهای میکروبی pH، غلظت الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی، نیتروژن آمونیاکی و نسبت نیتروژن غیر پروتئینی به نیتروژن کل به طور معنی داری کاهش یافت. طول مدت سیلوکردن، pH، محتوای پروتئینی خام و ماده خشک سیلاژ را به طور معنی داری کاهش داد ولی غلظت ترکیبات نیتروژنه غیر پروتئینی، نیتروژن آمونیاکی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و خنثی به طور معنی داری تحت تاثیر طول مدت سیلو کردن افزایش یافت. ماده آلی و میزان خاکستر سیلاژها تحت تاثیر زمان برداشت، زمان سیلوکردن و افزودنیهای میکروبی قرار نگرفت. به طورکلی تغییر زمان برداشت از صبح به عصر و استفاده از افزودنی های میکروبی موجب بهبود شرایط تخمیر و افزایش ارزش تغذیه ای سیلاژ یونجه گردید. تاثیر طول مدت سیلوکردن بر اغلب مؤلفههای شیمیایی علوفه سیلو شده معنی دار بود به طوری که برخی مؤلفه ها تحت تاثیر طول مدت سیلوکردن، کاهش و برخی دیگر افزایش یافتند.https://ijasr.um.ac.ir/article_31903_d281cf09d853d6d27693846b917c436b.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Estimation of Genetic Parameters for Milk Trait at Different Milking Times for Holstein Cows of Khorasan Razavi Using a Random Regression Test Day Modelبرآورد پارامترهای ژنتیکی صفت تولید شیر در وعده های دوشش گاوهای هلشتاین خراسان رضوی با استفاده از مدل روزآزمون با تابعیت تصادفی3193710.22067/ijasr.v4i2.15140FAمحسن احمدی شاهرختسید همایون فرهنگ فرگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمسلم باشتنیگروه تغذیه دام و طیور، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران0000-0003-3253-128Xعبدالاحد شادپرورگروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمحمدکاظم اکبریJournal Article20120908In this research in order to estimate genetic parameters for milk yield at different milking times for Holstein cows of Razavi Khorasan, a total of 180,462 monthly test day records belonging to first lactation cows calved from 2000 to 2009 were utilized. The records were analysed by a random regression test day model. In the model, the fixed effects of contemporary group of geographical location – herd – year of recording – production season – sperm type, linear covariables of Holstein gene percentage, age at recording, as well as additive genetic and permanent random effects were included. For morning (M1) and night (M3) milking times, maximum additive genetic variances were found in month eight (0.808 and 0.659, respectively) while the minimum value (0.399 and 0.319, respectively) was found for both milking times in month two of the lactation curve. Maximum and minimum additive genetic variances for noon (M2) milking times were observed in months ten (0.732) and two (0.278), respectively. Permanent and residual variance components were the greatest values at the end of the lactation course. Maximum heritability estimates of M1, M2 and M3 were found to be 0.143 (month eight), 0.137 (month nine) and 0.139 (months eight and nine), respectively. For all milking times, minimum additive genetic correlations were found between month one and month eight and ranged from 0.216 to 0.285, while the maximum values were observed between month six and month seven and ranged from 0.993 to 0.996. For all milking times, permanent environment correlations were maximum between months five and six (ranged from 0.992 to 0.993) and minimum between months one and ten (ranged from 0.411 to 0.445).در این تحقیق به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفت تولید شیر در وعده های دوشش گاوهای استان خراسان رضوی از 180462 رکورد روزآزمون گاوهای هلشتاین شکم اول که طی سال های 1379 تا 1388 زایش داشتند، استفاده گردید. رکوردهای روزآزمون شیر با استفاده از یک مدل تابعیت تصادفی تجزیه و تحلیل ژنتیکی شد. در مدل آماری اثر ثابت گروه همزمان موقعیت جغرافیایی- گله- سال رکوردگیری- فصل تولید- کد اسپرم، متغیرهای همراه خطی درصد ژن هلشتاین و سن هنگام رکوردگیری گاو و اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی گاوها قرار داده شد. بیشترین مقدار واریانس ژنتیکی افزایشی شیر دوشش های صبح و شب در ماه هشتم (به ترتیب 808/0 و 659/0) و شیر دوشش ظهر در ماه دهم (732/0) شیردهی و کمترین مقدار واریانس ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی شیر همه وعده های دوشش، در ماه دوم دوره شیردهی بود. واریانس محیط دائمی و باقیمانده به ترتیب در اواخر و اوایل شیردهی به نقطه اوج خود رسیدند. وراثت پذیری شیر دوشش صبح در ماه هشتم (143/0)، شیر دوشش ظهر در ماه نهم (137/0) و شیر دوشش شب در ماه هشتم و نهم (139/0) شیردهی به حداکثر رسید. کمترین مقادیر همبستگی ژنتیکی افزایشی در همه وعده های دوشش بین ماه اول و هشتم (216/0 تا 285/0) دوره شیردهی و بیشترین مقادیر آن بین ماه ششم و هفتم (993/0 تا 996/0) دوره شیردهی مشاهده شد. بیشترین مقادیر همبستگی محیط دائمی در همه وعده های دوشش بین ماه پنجم و ششم (992/0 تا 993/0) دوره شیردهی وکمترین آن بین ماه اول و دهم (411/0 تا 445/0) دوره شیردهی بود.https://ijasr.um.ac.ir/article_31937_b1887ca5a6439be3bfedf02089a20235.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Evaluation of Parentage Test in some of Holstein Cattle Using Fluorescent Labeled Microsatellite Markersارزیابی آزمون انساب درتعدادی از گاوهای هلشتاین با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره نشاندار شده با فلورسانس3196910.22067/ijasr.v4i2.15145FAمنا هاشمیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانسیروس امیری نیابخش پژوهشهای بیوتکنولوژی، مو سسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی،کرج، ایران.محمدطاهر هرکی نژادگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانمحمد حسین بنابازیبخش پژوهشهای بیوتکنولوژی، مو سسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی،کرج، ایران.Journal Article20120908In order to evaluate paternity test using microsatellite markers, a small sample of Iranian Holstein cattle population including 8 unknown individuals without any given prior knowledge on their genetic relationships were tested using 12 microsatellite loci recommended by International Society of Animal Genetics (ISAG). They were genotyped by a multiplex PCR set consisted all 12 fluorescently labeled primer pairs. Allele and genotype frequencies were estimated and simulated by CERVUS 2.0 software for paternity analysis. Using this software parentage test and relationship between samples have been determined and confirmed by sample’s provider. Paternity relationship including one or two parents for an offspring and also repeated samples were observed. The average expected heterozygosity of 11 analyzed loci and the mean value for PIC was 0.72 and 0.631 respectively. Except TGLA53 locus that was excluded from further analyses due to low quality of alleles and genotype detection, total exclusion probability of 11 loci showed that the paternity test using microsatellite loci mentioned here can be successfully implicated in large scale in Holstein dairy cattle population in Iran.به منظور ارزیابی آزمون انساب با استفاده از جایگاههای ریزماهواره ای، تعداد 8 نمونه از جمعیت گاوهای هلشتاین ایرانی مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی کشور بدون آنکه هیچ اطلاعاتی از هویت و روابط ژنتیکی بین آنها در اختیار قرار داده شود با استفاده از 12 جایگاه ریزماهواره ای توصیه شده انجمن بین المللی ژنتیک حیوانی (ISAG) مورد آزمون قرار گرفتند. ژنوتیپ هر فرد با استفاده از یک سری 12 جفتی از آغازگرهای نشاندارشده فلورسنتی تعیین گردید. پس از برآورد فراوانیهای آللی و ژنوتیپی و شبیه سازی داده ها در نسخه 2 نرم افزار CERVUS، آزمون انساب انجام و روابط ژنتیکی میان افراد مورد آزمون بدست آمده و مورد تایید مرکز ارسال کننده قرار گرفت. در روابط میان این افراد، انواعی از مناسبات شامل تکرار یک فرد با شماره های متفاوت، وجود یک و هر دو والد برای یک فرزند مشاهده شد. میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار حاصل از 11 جایگاه بررسی شده در این تحقیق 72/0 و متوسط PIC در آنها 631/0 بود. بجز جایگاه TGLA53 که به دلیل اشتباه در خوانش آلل و کیفیت نامناسب ژنوتیپ های قرایت شده از آنالیز نهایی حذف گردید، مجموع مقادیر حاصل از EP 11 جایگاه دیگر نشان داد که جایگاههای مورد مطالعه به خوبی و با دامنه اطمینان بسیار مناسب قابلیت انجام آزمون انساب و تعیین روابط ژنتیکی (والد – فرزندی) را دارا می باشند و برای آزمون های انساب در جمعیت های بزرگتر و با شجره های پیچیده تر نیز توصیه می شوند.https://ijasr.um.ac.ir/article_31969_4d0db780b8a78db4475d2429faf45918.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621A study on the Effects of some Environmental Factors on Milk Production Characteristics Estimated Based Upon Gompertz Nonlinear Function in Holstein Cows of Mashhadبررسی اثر برخی عوامل محیطی بر خصوصیات تولید شیر برآورد شده توسط تابع غیر خطی گمپرتز در گاوهای هلشتاین مشهد3200910.22067/ijasr.v4i2.15146FAحسین روشنگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانسید همایون فرهنگ فرگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانناصر امام جمعه کاشانمجتمع آموزش عالی ابوریحان بیرونی، دانشگاه تهرانمحمد حسن فتحی نسریگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران0000-0002-0296-7499Journal Article20120908In order to analyse the effects of some environmental factors on milk production characteristics of Holstein cows in dairy farms of Mashhad, a total of 46,420 test day milk records belonging to 5,323 first lactation cows calved between 1994 and 2007 were utilised. First, Gompertz non-linear function was fitted to test day milk records of individual cows using SAS software. Then, based upon the estimated parameters of the function, milk porduction characteristics including time to peak yield (TM), milk yield at peak time (YM), lactation milk yield (YL) and initial milk yield (Y0) were calculated. Analysis of the environmental factors for the traits was carried out through a set of linear mixed models. The fixed effects of herd, year, season of calving and sperm type were significant on all the traits. Holstein gene percentage had significant influence on YL, PT and Y0. Calving age had only significant affect on YM and Y0. The effect of days open was significant for YL, YM and TM. There were positive and significant annual phenotypic trends for YL (10.27 kg), YM (0.43 kg) and TM (2.84 d).به منظور آنالیز اثر برخی عوامل محیطی بر خصوصیات تولید شیر گاوهای هلشتاین گاوداری های مشهد از تعداد 46420 رکورد شیر روز آزمون متعلق به 5323 رأس گاو نژاد هلشتاین شکم اول که در طی سال های 1373 تا 1386 زایش داشتند، استفاده گردید. ابتدا تابع غیر خطی گمپرتز بر رکوردهای روز آزمون شیر هر یک از گاوها بطور جداگانه توسط نرم افزار آماری SAS برازش گردید. سپس بر اساس پارامترهای برآورد شده تابع مزبور، خصوصیات تولید شیر شامل صفات زمان رسیدن به اوج شیردهی، تولید شیر در اوج شیردهی، تولید شیر کل دوره شیردهی و تولید شیر در ابتدای دوره شیردهی محاسبه شد. تحلیل اثر عوامل محیطی بر صفات مزبور، توسط مدل های مختلط خطی انجام شد. اثر ثابت گله، سال، فصل زایش و نوع اسپرم بر کلیه صفات معنی دار بود. درصد ژن هلشتاین بر مقدار تولید شیر در کل دوره شیردهی، زمان رسیدن به اوج تولید و تولید شیر در ابتدای دوره شیردهی اثر معنی دار آماری داشت. سن زایش، فقط بر مقدار تولید در اوج شیردهی و تولید شیر در ابتدای دوره شیردهی اثر معنی دار داشت. اثر تعداد روزهای غیر آبستنی بر مقدار تولید شیر در کل دوره شیردهی، مقدار تولید در اوج شیردهی و زمان رسیدن به اوج تولید، معنی دار بود. روند مثبت معنی دار فنوتیپی برای مقدار تولید شیر در کل دوره شیردهی، مقدار تولید در اوج شیردهی و زمان رسیدن به اوج تولید شیر وجود داشت و مقادیر آن برای صفات مزبور به ترتیب 27/10+ کیلوگرم، 43/0+ کیلوگرم و 48/2+ روز در سال بود.https://ijasr.um.ac.ir/article_32009_ca9cb635c842aa2c2f8b7021e5b9fdb6.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Genetic Analysis of Milk Yield Using Random Regression Test Day Model in Tehran Province Holstein Dairy Cowآنالیز ژنتیکی صفت تولید شیر گاوهای هلشتاین استان تهران با استفاده از مدل روزآزمون3202410.22067/ijasr.v4i2.15148FAعاطفه سیددختگروه علوم دامی، دانشکده کشـاورزی، دانشـگاه فردوسـی مشهد، مشهد، ایران0000-0000-0000-0000علی اصغر اسلمی نژادگروه علوم دامی ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانمجتبی طهمورث پورگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.0000000261653182Journal Article20120908In this research a random regression test day model was used to estimate heritability values and calculation genetic correlations between test day milk records. a total of 140357 monthly test day milk records belonging to 28292 first lactation Holstein cattle(trice time a day milking) distributed in 165 herd and calved from 2001 to 2010 belonging to the herds of Tehran province were used. The fixed effects of herd-year-month of calving as contemporary group and age at calving and Holstein gene percentage as covariate were fitted. Orthogonal legendre polynomial with a 4th-order was implemented to take account of genetic and environmental aspects of milk production over the course of lactation. RRM using Legendre polynomials as base functions appears to be the most adequate to describe the covariance structure of the data. The results showed that the average of heritability for the second half of lactation period was higher than that of the first half. The heritability value for the first month was lowest (0.117) and for the eighth month of the lactation was highest (0.230) compared to the other months of lactation. Because of genetic variation was increased gradually, and residual variance was high in the first months of lactation, heritabilities were different over the course of lactation. The RRMs with a higher number of parameters were more useful to describe the genetic variation of test-day milk yield throughout the lactation. In this research estimation of genetic parameters, and calculation genetic correlations were implemented by random regression test day model, therefore using this method is the exact way to take account of parameters rather than the other ways.در این پژوهش، به منظور برآورد پارامتر ژنتیکی وراثت پذیری صفت تولید شیر روزآزمون در ماه های مختلف یک دوره ی شیردهی و برآورد همبستگی ژنتیکی بین روزآزمون ها، از 140357 رکورد روزآزمون تولید شیر دوره ی اول شیردهی 165 گله و متعلق به 28292 گاو هلشتاین که بین سال های 1380 تا 1389 زایش داشته اند، استفاده شد. رکوردهای روزآزمون ماهیانه ی تولید شیر با استفاده از یک مدل تابعیت تصادفی، مورد تجزیه و تحلیل ژنتیکی قرار گرفت. در مدل مذبور، اثر ثابت گروه همزمان گله-سال- ماه زایش، متغیرهای کمکی سن حیوان هنگام اولین زایش و درصد ژن هلشتاین قرار داده شد. اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیطی دائمی گاوها برای شکل منحنی تولید در طول دوره ی شیردهی، توسط چندجمله ای متعامد لژاندر با توان چهارم برازش شدند. چندجمله ای های لژاندر در مدل رگرسیون تصادفی به عنوان یکی از مناسب ترین توابع پایه برای توصیف ساختار کوواریانس داده ها استفاده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که ماه های نیمه ی دوم دوره ی شیردهی، وراثت-پذیری بیشتری نسبت به ماه های نیمه ی اول دوره ی شیردهی دارند. پایین ترین و بالاترین مقدار وراثت پذیری به ترتیب در ماه اول (117/0) و هشتم شیردهی (230/0) مشاهده شد. افزایش تدریجی واریانس ژنتیکی در طی دوره شیردهی و بالا بودن واریانس باقیمانده در اوایل دوره شیردهی از عوامل اصلی تغییرات وراثت پذیری در روزآزمون های مختلف بود. مدل های رگرسیون تصادفی به دلیل دارا بودن تعداد پارامترهای بیشتر، برای توصیف دقیق تر واریانس ژنتیکی تولید شیر روز آزمون در طول دوره ی شیردهی سودمند می باشند. همچنین این مدل ها به دلیل اعمال منحنی شیردهی حیوانات در دو سطح ژنتیکی افزایشی و محیطی دائمی، درنظر گرفتن همبستگی ژنتیکی میان روزآزمون ها و استفاده از رکوردهای واقعی در مقابل رکورد برآوردشده 305 روز می تواند برای ارزیابی دقیق تر رکوردهای روزآزمون مورد استفاده قرار گیرد.https://ijasr.um.ac.ir/article_32024_516aff0916d5e8ebf2a682d6565c1930.pdfدانشگاه فردوسی مشهدپژوهشهای علوم دامی ایران2008-31064220120621Effects of Male on Reproductive Behavior of Markhoz Female Goats in Breeding Seasonاثر حضور جنس نر بر بروز چرخه های تولیدمثلی بزهای ماده نژاد مرخز در فصل تولید مثل3203510.22067/ijasr.v4i2.15150FAحسین دقیق کیاگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانوفا محمدیJournal Article20120908In order to study the effect of male on reproductive behavior of female goats, 88 Markhoz breed goats with initial body weight of 42±2kg, 3.5 year old, and 10 male goats were used for 6 weeks. This study was conducted in two phases. In the first experiment 48 female goats were allocated in three groups, each group included eight animals with 2 replicate on both sides of male goats, respectively, at intervals of 0-5, 10-15 and 25-30 meters. In the second experiment, 24 female goats having CIDR were used in an order similar to that of first group. However, the goats were located only in one side of the males. The third group was the control group which was treated in a separate saloon in two groups, each of them having eight animals in it. Results showed a significant effect of male animal in estrus synchronization, the earlier beginning of the reproductive cycle and fertility in the early reproductive season. The first group showed better results in creation and synchronization of estrus in comparison to CIDR received animals (respectively 116.7 vs. 91.6%).به منظور بررسی اثر جنس نر بر رفتارهای تولیدمثلی بزهای ماده، 88 رأس بز ماده نژاد مرخز 2±42 کیلوگرم، 5/3ساله، همراه با 10 رأس بز نر، به مدت 6 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی در قالب 2 آزمایش انجام شد. در آزمایش اول 48 رأس بز ماده در 3 گروه 8 رأسی با 2 تکرار در دو سمت بزهای نر به ترتیب در فواصل 5-0، 15-10 و 30-25 متری قرار گرفتند. در آزمایش دوم 24 رأس بز ماده سیدرگذاری شده و به همان ترتیب آزمایش اول ولی با یک تکرار و تنها در یک سمت بزهای نر با فواصل ذکر شده قرار گرفتند. دسته سوم بزهای ماده کنترل یا تیمار شاهد بودند که در یک سالن مجزا و در 2 گروه 8 رأسی قرار داشتند. نتایج نشان داد که تاثیر جنس نر در همزمانسازی فحلی، آغاز سریعتر چرخه تناسلی و نیز باروری در اوایل فصل تولیدمثل معنیدار است. در مقایسه با گروه سیدر گذاری شده، گروه اول نتایج بهتری را در بروز فحلی (7/116 در مقابل 6/91 درصد) و همزمانی فحلی نشان دادند.https://ijasr.um.ac.ir/article_32035_d01774e11cf7455305b8a4577a02c216.pdf