دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Effects of Different Levels of Full Fat Safflower Seed on Performance of 21-42 Days Old Broiler Chickens
تأثیر سطوح مختلف دانه کامل گلرنگ بر عملکرد جوجه های گوشتی از سن 21 تا 42 روزگی
29283
10.22067/ijasr.v3i1.10536
FA
مهدی
ملکیان
احمد
حسن آبادی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
0000-0002-8601-7983
Journal Article
2011
12
07
This study was conducted to evaluate the effects of different dietary levels of full fat safflower seed (0, 5, 10, 15 and 20% of diet) on performance, carcass characteristics and selected blood metabolites of broiler chickens from Arbor Acres Plus strain. The experiment was designed with 350 commercial one-day-old male broiler chickens using completely randomized design with 5 dietary treatments and 5 replications. Prior to the study, a commercial starter diet was fed to broiler chickens for 3 weeks. On day 21 of age 14 birds were allocated to each experimental unit (1.5×1.5 m floor pen). Experimental diets for the five treatments were prepared to be iso-caloric and iso-nitrogenous. Broiler chickens were provided with feed and water ad libitum. Data on weight gain, feed consumption and feed efficiency were recorded weekly basis. At the end of the experiment (42 days of age) one bird from each replication was selected randomly, blood sample was collected and the birds were slaughtered to determine carcass parameters. Inclusion of full fat safflower seed in experimental diets, did not significantly affect weight gain, feed consumption and feed efficiency. Breast yield, thighs, empty gastrointestinal tract, liver, gizzard and abdominal fat pad percentages to live weight were not affected by dietary treatments. Serum triglyceride was numerically decreased as the full fat safflower seed was increased in the diets. 20% full fat safflower seed diet significantly decreased total serum cholesterol in compare to control group but other levels had no significant difference with control group. In conclusion, feeding different levels of full fat safflower seed did not show any negative effect on performance, carcass characteristics and blood metabolites of broiler chickens.
این آزمایش به منظور مطالعه اثرات استفاده از سطوح مختلف دانه کامل گلرنگ (صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد جیره) در سن 42-21 روزگی در تغذیه جوجه های گوشتی انجام شد. 350 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه تجارتی آربور ایکرز پلاس در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار در جایگاههای بستری (پن) قرار گرفتند. جوجه ها قبل از شروع آزمایش به مدت 3 هفته با جیره غذایی آغازین تغذیه شدند و در پایان هفته سوم پس از توزین به تعداد 14 قطعه در هر پن قرار گرفتند. جیره های غذایی در همه تیمارها انرژی و پروتئین یکسانی داشتند. آب و خوراک در مدت انجام آزمایش به طور آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت. در این دوره افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی اندازهگیری شد. در پایان آزمایش (42 روزگی) از هر تکرار یک قطعه پرنده با وزنی نزدیک به میانگین وزن تکرار انتخاب و پس از خونگیری، جهت بررسی صفات لاشه کشتار گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از دانه کامل گلرنگ در جیره غذایی جوجه های گوشتی در دوره 42-21 روزگی تأثیر معنی داری بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشت. در مورد صفات مربوط به تجزیه لاشه (محصول سینه، ران، کل دستگاه گوارش خالی، کبد، سنگدان و چربی محوطه شکمی) بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. با افزایش سطح دانه گلرنگ، میانگین تریگلیسرید سرم خون نسبت به گروه شاهد کاهش غیرمعنی داری نشان داد. میانگین کلسترول سرم خون در تیمار دارای 20 درصد دانه گلرنگ به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود؛ ولی اختلاف سایر سطوح این دانه با تیمار شاهد معنی دار نبود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تغذیه جوجه های گوشتی از سن 3 هفتگی با سطوح مختلف دانه کامل گلرنگ تأثیر منفی بر عملکرد، شاخص های لاشه و متابولیتهای خون نداشت.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29283_bf23a799a755d853d645a412fa1e3f5b.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Effects of Zeolite (Clinoptelolite) on Performance Characteristics of
بررسی اثرات زئولیت (کلینوپتیلولیت) بر شاخص های عملکرد مرغ تخمگذار تجارتی
29326
10.22067/ijasr.v3i1.10537
FA
احمد
حسن آبادی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
0000-0002-8601-7983
مرتضی
صفرخانلو
Journal Article
2011
12
07
A 70-days experiment was conducted to investigate the effects of natural zeolite (clinoptelolite) on the performance of commercial laying hens. 288 Hy-Line W36 strain laying hens (50 weeks old) were allotted to 6 dietary treatments including basal diet as control and basal diet supplemented with 1, 2, 3, 4 and 5% zeolite that were fed ad -libitum throughout the experiment. Experimental diets for the 6 treatments were prepared to be iso-caloric and iso-nitrogenous. A completely randomized design with six treatments, eight replicates of six birds per replicate was used at this experiment. Daily feed intake (DFI), feed conversion ratio (FCR), egg production, egg weight, egg white quality, eggshell quality (thickness and percentage) and body weight changes were measured during the experiment. Results of this experiment showed that DFI, FCR, egg production and egg abnormality were not significantly (P>0.05) affected by zeolite supplementation. Zeolite supplementation significantly increased egg weight, eggshell thickness and live body weight gain of the hens. Dietary zeolite significantly decreased haugh unit of the eggs. In conclusion, natural zeolite significantly improved egg weight and eggshell quality, decreased haugh unit and live weight gain, and had no significant effects on other parameters.
این آزمایش به منظور بررسی اثرات زئولیت طبیعی (کلینوپتیلولیت) در تغذیه و تأثیر آن بر عملکرد مرغ های تخمگذار تجارتی انجام شد. در این تحقیق از 288 قطعه مرغ تجارتی سویۀ های لاین W-36 در سن 50 هفتگی به مدت 70 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و هر تیمار 8 تکرار 6 قطعه ای استفاده شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل شش سطح زئولیت صفر (شاهد)، 1، 2، 3، 4 و 5 درصد خوراک بود. جیره های غذایی از نظر انرژی و پروتئین یکسان بودند. شاخص های مورد مطالعه شامل مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل غذایی، درصد تخمگذاری، وزن تخم مرغ، تعداد تخممرغهای معیوب، کیفیت سفیده، کیفیت پوسته (ضخامت و درصد پوسته) و تغییرات وزن بدن مرغهای تخمگذار بود. نتایج آزمایش نشان داد که افزودن زئولیت به جیره غذایی اثر معنی داری بر خوراک مصرفی روزانه، ضریب تبدیل غذایی، درصد تخمگذاری و تخم مرغهای معیوب نداشت. افزودن زئولیت باعث افزایش معنیدار میانگین وزن تخم مرغ، کیفیت پوستۀ تخم مرغ و وزن بدن مرغها شد. زئولیت تأثیر منفی بر کیفیت داخلی تخم مرغ داشت به طوری که واحدها و تخم مرغ با افزایش سطح زئولیت کاهش یافت. به طور کلی با توجه به نتایج این آزمایش می توان گفت که استفاده از زئولیت میانگین وزن تخم مرغ و کیفیت پوسته تخم مرغ را بهبود بخشید، واحد هاو و افزایش وزن بدن مرغ ها را کاهش داد و بر سایر شاخص های اندازهگیری شده تأثیر معنی داری نداشت.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29326_d48ac0c8dfaaa9d12e8a22e2ce75b62d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Determination of Metabolizable Eenergy, Protein Quality and Chemical Composition of Blood Meal for Broiler Chickens and Adult Leghorn Rosters
تعیین انرژی قابل متابولیسم، کیفیت پروتئین و ترکیب شیمیایی پودر خون در جوجههای گوشتی و خروسهای بالغ لگهورن
29358
10.22067/ijasr.v3i1.10539
FA
مهدی
غفوریانراد
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
حسن
نصیری مقدم
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0000-0000-0000
حسن
کرمانشاهی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0001-6969-6286
محسن
دانش مسگران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0002-2738-5284
Journal Article
2011
12
07
Three experiments were conducted to study metabolizable energy, protein quality and chemical composition of four blood meal (BM) samples from local animal rendering plant during 20 days sampling. All experiments were designed in a completely randomized design. The result of first experiment showed that chemical composition averages of BM samples were: DM, 88.43; CP, 77.03; EE, 1.12; Ash, 5.01; Ca, 0.46; P, 0.37 percent. CP and DM percentage of BM samples were significantly different from NRC, 1994. Mean gross energy of the samples was 4193 Kcal/kg. Protein efficiency ratio (PER) and Net protein ratio (NPR) were assessed using an experiment including 6 treatments, 4 replicates and 7 Ross male broiler chickens in each replicate. PER and NPR varied between 1.21 to 1.38, and 2.18 to 2.41 among BM samples, respectively. PER and NPR values were significantly lower than that of corresponding values in fish meal. In second experiment, the BM samples were substituted at 5 and 10 percent of corn-based diet and nitrogen corrected apparent metabolizable energy (AMEn) was evaluated in adult roosters with total excreta collection assay. AMEn values did not show significant difference among BM samples at tow substitution levels, 5 and 10 % of corn based diet. AMEn values varied from 2504 to 2573 kcal/kg. In third experiment, nitrogen corrected true metabolizable energy (TMEn) was determined by Sibbald’s precision-fed assay. This experiment included 5 treatments and 6 replicates in each replicate. Means of TMEn was 2895 kcal/kg in the BM samples that there was not significant difference among BM samples.
این تحقیق شامل سه آزمایش برای بررسی ترکیب شیمایی، کیفیت پروتئین، انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی چهار نمونه پودر خون بدست آمده از یک واحد تولیدی، در مدت 20 روز نمونه گیری است. تمامی آزمایشات در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که میانگین ترکیب شیمایی پودر خون شامل ماده خشک 43/88، پروتئین خام 03/77، عصاره اتری 12/1، خاکستر 01/5، کلسیم 46/0 و فسفر 37/0 درصد که پروتئین خام و ماده خشک نمونهها در سطح 5 درصد با دادههای (19)، NRC اختلاف معنیداری داشت. میانگین انرژی خام نمونهها برابر با 4193 کیلوکالری بر کیلوگرم بدست آمد. معیارهای کیفیت پروتئین شامل نسبت بازده پروتئین (PER) و نسبت ویژه پروتئین (NPR) در 6 تیمار و 4 تکرار اندازهگیری شد که هر تکرار شامل 7 قطعه جوجه خروس سویه راس بود. نتایج بدست آمده نشان داد (PER) و (NPR) پودر خون به ترتیب بین 38/1 تا 21/1 و41/2 تا18/2 میباشد که با ارقام آنها در تیمار پودر ماهی به طور معنیداری کمتر بود. در آزمایش دوم که بر روی خروسهای بالغ لگهورن در 9 تیمار و 5 تکرارانجام شد انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری پودر خون در سطوح جایگزینی 5 و 10 درصد در جیره پایه ذرت به روش جمعآوری کل فضولات تعیین شد. بطور کلی انرژی قابل متابولیسم ظاهری تصحیح شده برای ازت نمونههای پودر خون از 2504 تا 2573 کیلوکالری در کیلوگرم بدست آمد و بین نمونههای پودر خون در سطوح جایگزینی اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در آزمایش سوم انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی به روش تغذیه دقیق سیبالد تعیین شد. این آزمایش نیز بر روی خروسهای بالغ لگهورن و در 5 تیمار و 6 تکرار انجام شد. میانگین انرژی قابل متابولیسم حقیقی تصحیح شده برای ازت پودر خون 2895 کیلوکالری در کیلوگرم بدست آمد که بین نمونههای پودر خون تفاوت معنیداری وجود نداشت.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29358_c820a6fd247d7a44b42ce1662fccf7ea.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Productive Performance of Broiler Chicks Fed Irradiated Diet
تأثیر خوراک پرتودهی شده بر شاخصهای عملکرد جوجههای گوشتی
29388
10.22067/ijasr.v3i1.10541
FA
غلام رضا
اکبری
دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران
0000-0000-0000-0000
اکبر
محرمی
دانشگاه پیام نور، یزد، یزد، ایران.
غلامرضا
شاه حسینی
Journal Article
2011
12
07
The aim of this study was to determine feasibility of Gamma irradiation in broiler chicks’ diet and scrutiny of productive performance of broiler due to gamma irradiated diets. There were 256 broiler chicks (male and female) from Arian strain. Experiment was statistically analyzed using balanced complete randomized design with four factors (including four irradiation doses: 0, 6.7, 7.7 and 8.7 Kilogray) and four replicates in each treatment. The results showed that there were significant (P≤0.05) difference in body weight gain and feed intake between control and irradiated groups. There was no significant (P>0.05) difference in feed conversion ratio (FCR) between irradiated and control groups. Statistical comparison for mortality rate indicated that there was no significant (P>0.05) difference between irradiated and control groups.
تحقیق حاضر به منظور تعیین امکان سنجی استفاده از پرتو گاما در جیره غذایی جوجههای گوشتی و بررسی صفات عملکردی ناشی از مصرف خوراک پرتودهیشده انجام شد. در این آزمایش تعداد 256 قطعه جوجه گوشتی (نر و ماده) از سویه آرین مورد استفاده قرار گرفت. طول مدت انجام آزمایش 42 روز بود. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی متعادل که تیمار مورد آزمایش، تأثیر جیره غذایی پرتودهی شده در 4 دوز (شامل صفر، 7/6، 7/7 و 7/8 کیلوگری) و در چهار تکرار اجراء گردید. شاخصهای اندازهگیری شده در این آزمایش شامل میزان مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک و درصد ماندگاری بود. نتایج این آزمایش نشان داد که خوراکهای پرتودهیشده در مقایسه با خوراک شاهد، بیشترین تأثیر را بر روی میزان افزایش وزن و میزان مصرف خوراک در کل دوره پرورش داشتهاند و کمترین تاثیر خوراکهای پرتودهیشده در مقایسه با خوراک شاهد، مربوط به ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش بود. بهترین دوز پرتودهی بـدسـت آمده در این آزمایـش، دوز 7/7 کیلوگری بـود. مقایسه آماری تعداد تلفات نشان داد که گروههای تغذیه شده با خوراکهای پرتودهی شده و گروه شاهد در کل دوره پرورش، معنیدار نبود.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29388_784ea22a858536f1f2109ff79431734c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Effect of Different Levels of Surplus Date on Performance, Egg Quality and Blood Parameters in Laying Hens
تأثیر سطوح مختلف ضایعات خرما بر عملکرد، خصوصیات کیفی تخم مرغ و فراسنجه های خونی در مرغان تخم گذار
29422
10.22067/ijasr.v3i1.10543
FA
سیدجواد
حسینی واشان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران.
0000-0002-9835-7037
ابوالقاسم
گلیان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0001-9419-1175
نظر
افضلی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران.
Journal Article
2011
12
07
One hundred forty-four 26-wk-old white Hy-Line layers (W-36) were fed commercial diets containing 0, 1.5, 3 and 5% surplus date for three period of 28 days each to study the effects of dietary surplus date on hen performance (egg production, egg weight, egg mass, feed intake, feed conversion ratio ‘FCR’ and body weight gain) and egg quality parameters (Haugh unit score, yolk colour index, yolk index, egg shape, shell weight, shell thickness and density). The yolk of eggs extracted and cholesterol content were determined on one egg of each replicate hens in each period. Blood samples were collected in non-heparin zed tubes from six hens in each treatment through brachial vein at the end of experiment. Serum was separated after 8-10 hrs and was stored at – 20 oC for subsequent analysis.
Hen performance (egg production, egg mass, feed intake, FCR and weight gain) and egg quality parameters (Haugh unit score, yolk colour index, yolk index, egg shape, shell weight, shell thickness and density) were not significantly different among treatments (P>0.05); However in all traits, the control group had numerically lower value, except egg weight that was significantly increased with supplementation of surplus date in diet. The dietary surplus date did not significantly affect egg cholesterol, ND and IBD titre, but the serum cholesterol was significantly reduced in hens fed diets contained 5% surplus date. This study suggested that the surplus date may be used up to 5% in the diet of laying hens to reduce blood cholesterol without any significant adverse effect on performance.
آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 144 قطعه مرغ تخم گذار در سن 26 هفته با سه تکرار 12 قطعه ای به منظور ارزیابی تأثیر سطوح مختلف ضایعات خرما در جیره بر صفات کیفی تخم مرغ، کلسترول زرده و عملکرد آنها انجام شد. مرغان با جیره های حاوی مواد مغذی و انرژی یکسان و مقادیر صفر، 5/1 ، 3 و 5 درصد ضایعات خرما در سه دوره 28 روزه تغذیه شدند. تخم مرغ ها به صورت روزانه جمع آوری و سه روز در هفته توزین و میانگین وزن هفتگی تعیین شد. به منظور مطالعه پارامترهای خونی در انتهای آزمایش از ورید بال خونگیری بعمل آمد. درصد تولید تخم مرغ، گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، ضریب تبدیل غذایی، مقدار خوراک مصرفی، شاخص تخم مرغ، شاخص ارتفاع زرده، شاخص رنگ زرده، و وزن زرده به عنوان درصدی از وزن تخم مرغ تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند (P>0.05). میانگین وزن تخم مرغ بطور معنی داری در تیمار تغذیه شده با 5 درصد خرما بالاتر بود (P0.05). سطح کلسترول پلاسما در تیمار تغذیه شده با 5 درصد ضایعات خرما بطور معنی داری کاهش یافت (P
https://ijasr.um.ac.ir/article_29422_36b4d8e85bd36f6d2c1f3f2c89ca48bb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
The Effect of Divergent Selection on 4-wk BW on the Shape of Growth Curve in Japanese Quail
تاثیر انتخاب واگرا برای وزن بدن 4 هفتگی بر شکل منحنی رشد در بلدرچین ژاپنی
29469
10.22067/ijasr.v3i1.10534
FA
حمید
بیکی
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
عباس
پاکدل
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
محمد
مرادی شهر بابک
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
Journal Article
2011
12
07
The current study was conducted to investigate the effect of short-term divergent selection on the shape growth curve in different lines of Japanese quail. The Quail lines utilized in this study were two divergently selected for high (HW) and low (LW) 4-wk body weight during 7 generation and also a control line (C). The Richard function parameters were used to describe growth curves of different lines. The weight at hatch was approximately similar among lines (8.08 g, 7.55 g and 8.76 g for HW, LW and C line respectively). The results of current study indicated that the selected lines (HW & LW) were immediately diverged from the C line after hatch. Sexes within each line had no difference in average growth rate, age and body weight at inflection point and adult body weight. However significant differences were found in the growth curve parameters among lines. The results of current study indicated that short term divergent selection for 4-wk BW in Japanese quail can change the growth pattern and the carcass compartments of the selected birds. Therefore to avoid undesirable side effects due to selection in Japanese quails it is recommended to consider the growth pattern changes of the selected birds in the breeding programs
.این مطالعه به منظور بررسی تاثیر انتخاب واگرای کوتاه مدت برای صفت وزن بدن در سن 4 هفتگی بر روی شکل منحنی رشد در لاین های مختلف بلدرچین های ژاپنی انجام گردید. لاین های مختلف مورد بررسی در این تحقیق شامل لاین سنگین وزن (HW)، سبک وزن (LW) و شاهد در طی 7 نسل انتخاب بلدرچین های ژاپنی برای صفت وزن 4 هفتگی ایجاد شدند. به منظور بررسی و توصیف الگوی رشد لاین ها از پارامترهای تابع ریچارد استفاده گردید. وزن هچ در بلدرچین های هر سه لاین تقریبا مشابه بود (در لاین های HW، LW و شاهد به ترتیب برابر با 08/8، 55/7 و 76/8 گرم). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که انشعاب لاین های تحت انتخاب (HW و LW) از گروه شاهد بلافاصله پس از هچ آغاز گردیده است. در درون لاین ها و بین دو جنس تفاوتی از نظر متوسط نرخ رشد و سن و وزن بدن در نقطه عطف و وزن بلوغ جسمی ملاحظه نشد. اما در بین لاین ها تفاوت های قابل ملاحظه ای از نظر پارامترهای منحنی رشد وجود داشت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که انتخاب واگرا در کوتاه مدت منجر به تغییر الگوی رشد و اجزای لاشه در بلدرچین ژاپنی خواهد شد. لذا به منظور پیشگیری از اثرات جانبی نامطلوب ناشی از انتخاب در بلدرچین ژاپنی، توصیه می شود تغییرات ایجاد شده در الگوی رشد پرنده ها نیز در برنامه های انتخاب لحاظ گردد.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29469_8e7347ab23cb373dfce9bc839457d7c9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Effects of Increasing Prepartum Dietary Protein Level Using Poultry by-Product Meal on Productive Performance and Health of Multiparous
اثرات افزایش سطح پروتئین خام جیره پیش از زایش با استفاده از پودر ضایعات کشتارگاهی طیور بر توان تولیدی و سلامت گاوهای شیری هلشتاین
29504
10.22067/ijasr.v3i1.10582
FA
مهدی
حسین یزدی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
حمید
امانلو
گروه علـوم دامـی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
احسان
محجوبی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
نبی الله
آقازیارتی فراهانی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
Journal Article
2011
12
12
The aim of this study was to compare the effects of two levels of crude protein using poultry by-product meals (PBPM) fed during late gestation on the performance, blood metabolites, and colostrum composition of Holstein dairy cows. Sixteen multiparous cows 26±6 d before expected calving were assigned randomly to two treatments containing 1) 14% and 2) 16% crude protein. The cow’s BCS was 3.56 ± 0.5 on average, at the beginning of the trial. Yields of milk, protein, lactose, fat, and SNF were not affected by prepartum dietary CP level. Colostrum composition (fat, CP and Total solids), blood metabolites (Ca, Glucose, Total protein, Albumin, Globulin and Urea N), and metabolic diseases incidence were not influenced by prepartum dietary CP level. There was no significant difference between treatments in body weight and BCS changes. As expected, blood urea N before calving was higher in the cows fed 16% CP diets. Serum cholesterol during prepartum and postpartum periods was significantly decreased as the CP increased in the diet. In general, although postpartum glucose level increased in cows which received 16% CP in the diet, it seems that no other obvious advantages over feeding the 14% CP diet are apparent. So feeding this last diet is recommended to close up cows.
هدف از این پژوهش، مقایسه اثرات دو سطح پروتئین خام جیره با استفاده از تغذیه پودر ضایعات کشتارگاهی طیور در اواخر دوره آبستنی5 بر توان تولیدی، متابولیتهای خون، شاخصهای تولید مثلی و ترکیب آغوز گاوهای هلشتاین بود. لذا 16 رأس گاو دو و چند بار زایش کرده که در 6±26 روز پیش از زایش بودند، در این آزمایش استفاده شد. وزن بدن گاوها در شروع آزمایش 117±766 کیلوگرم و نمره وضعیت بدنی در شروع آزمایش 5/0±56/3 بود. دو جیره آزمایشی در این تحقیق با 14 و 16 درصد پروتئین خام استفاده شد. تولید شیر، پروتئین، لاکتوز، چربی و کل مواد جامد بدون چربی تحت تاثیر سطح پروتئین خام جیره قرار نگرفت. تولید آغوز اولین دوشش، ترکیبات آغوز (چربی، پروتئین و کل مواد جامد)، متابولیتهای خون (کلسیم، گلوکز، پروتئین تام، نیتروژن اوره ای، آلبومین و گلوبولین)، و برخی از شاخصهای تولید مثلی (طول آبستنی، روزهای باز، فاصله نخستین سرویس تا آبستنی، تعداد سرویس به ازای هر آبستنی، نرخ آبستنی با اولین سرویس و نرخ آبستنی در 120 روز اول شیردهی)، و وقوع بیماریهای متابولیکی به وسیله سطح پروتئین خام جیره پیش از زایش تحت تأثیر قرار نگرفت. هیچ اختلاف معنی داری در تغیرات وزن بدن و نمره وضعیت بدنی در گاوهای دریافت کننده دو جیره متفاوت، مشاهده نشد. غلظت نیتروژن اوره ای خون طی دوره پیش از زایش در گاوهای تغذیه شده با افزایش درصد پروتئین خام به طور معنی داری افزایش یافت. مقدار کلسترول سرم در طول دوره پیش از زایش و دوره پس از زایش با افزایش پروتئین جیره کاهش معنی داری نشان داد. در کل گرچه چربی آغوز به طور عددی در تیمار دو کاهش یافت و سطح گلوکز پس از زایش با افزایش درصد پروتئین خام افزایش یافت، اما به نظر میرسدکه خورانیدن 16 درصد در مقایسه با 14 درصد پروتئین خام در مرحله پا به زا هیچ مزیت قابل توجهی نداشت. بنابراین خورانیدن سطح 14 درصد پروتئین خام به گاوهای پابه زا توصیه میشود.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29504_908b779500dc891238d623a700e673f6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
The Effect of Whole Cottonseed on Performance, Carcass Efficiency and Intestinal Morphology of Fattening Arabi Male Lambs
تاثیر سطوح مختلف پنبه دانه سالم بر عملکرد، بازده لاشه و شکل شناسی پرزهای روده کوچک بره های نر پرواری عربی
29534
10.22067/ijasr.v3i1.10583
FA
محسن
آبسالان
محمد
خوروش
مهدی
میرزائی
علی اکبر
رئیسی
محمدرضا
میرزایی
مرتضی
حسینی غفاری
Journal Article
2011
12
12
This study was conducted to determine the effects of feeding different levels of whole cottonseed (0, 5, 10 and 15 % WSC) on dry matter intake (DMI), live weight gain and feed conversion ratio (FCR), carcass Efficiency and small intestinal morphology of Arabi finishing lambs. Thirty-six Arabi male lambs (29.8±1.6 kg) were allocated to 4 groups according to a completely randomized design. The diets were fed ad-libitum in form of total mixed ration (TMR) for 70 days. At days of 70 all lambs were slaughtered. After that carcass data were collected. FCR significantly reduced in 5, 10 and 15 % WSC feeding in comparison to 0 % (6.06, 5.28, 5.39 Vs. 6.39, respectively). Furthermore average daily gain was increased significantly by WSC supplementation (p
تعداد 36 راس بره نر عربی در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 جیره غذایی حاوی سطوح 5، 10 و 15 درصد پنبه دانه به مدت 70 روز پروار شدند. افزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی روزانه، ضریب تبدیل غذایی، بازده لاشه و شکل شناسی پرزهای روده کوچک آن ها مورد اندازه گیری و بررسی قرار گرفت. جیرهها از نظر انرژصفر،ی قابل متابولیسم و پروتئین قابل متابولیسم مشابه بودند. ضریب تبدیل خوراک در تغذیه با سطوح 5، 10 و 15 درصد پنبه دانه در مقایسه با گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافت ( به ترتیب 06/6، 28/5 و 39/5 در مقابل 39/6). علاوه براین میانگین افزایش وزن روزانه بطور معنی داری با تغذیه پنبه دانه افزایش یافت (05/0p
https://ijasr.um.ac.ir/article_29534_d6c37ac640cfc70cf95315c905cc2bb9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Genetic Characterization of Two Iranian Turkoman Horse Populations from Turkoman Sahra and Turkoman Jergelan Regions
توصیف ژنتیکی دو جمعیت اسب ترکمن ایرانی مناطق ترکمن صحرا و ترکمن جرگلان با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره
29573
10.22067/ijasr.v3i1.10584
FA
سریرا
بهروزینیا
گروه علوم دامی ، دانشــکده کشــاورزی، دانشگاه گیلان، گیلان، ایرلن
سید حسین
حسینی مقدم
گروه علوم دامی ، دانشــکده کشــاورزی، دانشگاه گیلان، گیلان، ایرلن
0000-0002-9922-624X
فضلالله
افراز
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علیرضا
سهرابی
گروه علوم دامی ، دانشــکده کشــاورزی، دانشگاه گیلان، گیلان، ایرلن
سید ابوالقاسم
محمدی
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
صالح
شهبازی
گروه علوم دامی ، دانشــکده کشــاورزی، دانشگاه گیلان، گیلان، ایرلن
سید بنیامین
دلیرصفت
گروه علوم دامی و پرورشی کرم ابریشم دانشکده کشاورزی، دانشگاه گیلان
0000-0000-0000-0000
Journal Article
2011
12
12
This study compares diversity patterns of five microsatellite (SSR) markers in two Iranian native horse populations (Turkoman sahra and Turkoman Jergelan) to infer relationships between them and to compare levels of their polymorphism for use in conservation efforts. Two populations across microsatellite loci had significant deviations from Hardy-Weinberg equilibrium. Average number of alleles were 3.6 and 4 in Turkoman Jergelan and Turkoman sahra, respectively, varying from 3 (HMS1) in Turkoman Jergelan to 6 (ASB2) in Turkoman sahra. AHT4 locus was monomorph in two populations. Average observed and expected heterozygosity was 0.366 and 0.668 for Turkoman Jergelan and 0.316 and 0.685 for Turkoman sahra, respectively. The lower observed rather than expected heterozygosity confirms high inbreeding level in two populations. Estimates of Nei’s Genetic distance showed a low distance (0.0647) between two populations which may be caused by their common ancestor, genetic substructures and gene flow occurrence in Raz and Turkeman sahra regions.
در این تحقیق، تنوع ژنتیکی دو جمعیت اسب ترکمن ایرانی مناطق ترکمن صحرا و ترکمن جرگلان با استفاده از پنج نشانگر ریزماهواره برای مقایسه سطوح چند شکلی و درک روابط بین آنها مورد بررسی قرار گرفت. تمام جایگاهها در دو جمعیت از تعادل هاردی- واینبرگ انحراف معنی داری را نشان دادند. متوسط تعداد آلل در جمعیت ترکمن صحرا و ترکمن جرگلان به ترتیب 4 و 6/3 آلل بوده و از 3 آلل در جایگاه HMS1 مربوط به جمعیت ترکمن جرگلان تا 6 آلل در جایگاه ASB2 مربوط به جمعیت ترکمن صحرا متغیر بود. جایگاه AHT4 در دو جمعیت فاقد چند شکلی بود. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب 366/0 و 668/0 در جمعیت ترکمن جرگلان و 316/0 و 685/0 در جمعیت ترکمن صحرا بود. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده کمتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار در دو جمعیت موید همخونی بالای ناشی از آمیزش های کنترل نشده می باشد. فاصله ژنتیکی Nei بسیار کم (0647/0) برآورد شده بین دو جمعیت می تواند به دلیل بنیان ژنتیکی مشترک و منشاء نژادی یکسان آنها و همچنین جریان ژنی موجود بین دو منطقه راز و ترکمن صحرا باشد.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29573_79c5b8184fdc8c811652fa03a09b5ff1.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Comparison of Fixed Regression and Random Regression Test-Day Models for genetic evaluation of milk yield trait in Holstein cows Razavi Khorasan province
مقایسه دو مدل روزآزمون با تابعیت ثابت و تصادفی در آنالیز ژنتیکی صفت تولید شیر گاوهای هلشتاین استان خراسان رضوی
29634
10.22067/ijasr.v3i1.10585
FA
یاسمن
شمشیرگران
گروه علوم دامی ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
علی اصغر
اسلمی نژاد
گروه علوم دامی ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
همایون
فرهنگ فر
گروه علوم دامی ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
0000-0000-0000-0000
مجتبی
طهمورث پور
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
0000000261653182
Journal Article
2011
12
12
The Fixed Regression Test-Day Model (FRM) and Random Regression Test-Day Model (RRM) for genetic evaluation of milk yield trait of dairy cattle in Khorasan Razavi province were studied. Breeding values and genetic parameters of milk yield trait from two models were compared. A total of 164391 monthly test day milk records (three times milking per day) obtained from 19217 Holstein cows distributed in 172 herds and calved from 1991 to 2008, were used to estimate genetic parameters and to predict breeding values. The contemporary group of herd- year- month of production was fitted as fixed effects in the models. Also linear and quadratic forms of age at calving and Holstein gene percentage were fitted as covariate. The random factors of the models were additive genetic and permanent environmental effects. In the random regression model, orthogonal legendre polynomial up to order 4(cubic) was implemented to take account of genetic and environmental aspects of milk production over the course of lactation. Heritability estimates resulted from the FRM was 0.15. The average heritability estimates resulted from the RRM of monthly test day milk production for the second half of the lactation was higher than that of the first half of lactation period. The highest and lowest heritability values were found for the first (0.102) and sixth (0.235) month of lactation. Breeding value of animals predicted from FRM and RRM were also compared. The results showed similar ranking of animals based on their breeding values from both models.
به منظور مقایسه روش های ارزیابی ژنتیکی گاوهای شیری هلشتاین استان خراسان رضوی برای صفت تولید شیر از مدل های روز آزمون با تابعیت ثابت و تصادفی استفاده شد. داده های مورد استفاده 164391 رکورد روز آزمون شیر سه بار دوشش در روز مربوط به 19217 رأس گاو هلشتاین شکم اول در 172 گله بود که طی سال های 1370 تا 1387 زایش داشتند. در این مدل ها، گروه های همزمان گله- سال- ماه تولید و متغیرهای کمکی سن هنگام اولین زایش و درصد ژن هلشتاین و همچنین اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی قرار داده شد. در مدل تابعیت تصادفی اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی گاوها برای شکل منحنی تولید شیر در طول دوره شیردهی توسط چند جمله ای متعامد لژاندر با توان چهارم برازش شدند. وراثت پذیری بدست آمده در مدل تابعیت ثابت برابر با 153/0 بود. نتایج به دست آمده از مدل تابعیت تصادفی در این تحقیق نشان داد که ماه های نیمه دوم دوره شیردهی وراثت پذیری بیشتری نسبت به ماه های نیمه اول دوره شیردهی دارند. پایین ترین و بالاترین مقادیر وراثت پذیری به ترتیب مربوط به ماه های اول (102/0) و ششم شیردهی (235/0) بودند. در این پژوهش هم چنین پیش بینی ارزش ارثی حیوانات (پدران، دختران) با استفاده از دو روش ارزیابی ژنتیکی بر مبنای مدل تابعیت ثابت و تصادفی مقایسه گردید. میانگین ارزش اصلاحی پیش بینی شده گاوها برای 305 روز شیردهی در مدل تابعیت تصادفی از لحاظ آماری کمتر از مدل تابعیت ثابت بود. ضریب همبستگی رتبه ای بین مقادیر ارزش اصلاحی پیش بینی شده گاوهای ماده در دو روش فوق برابر97/0 بود.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29634_1280f4bd2661eec2030da3f81a9aee7c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Assessment Association Between CAPN3 and ADRB3 Genes Polymorphism and Estimated Breeding Values (EBVs) of
ارزیابی ارتباط چند شکلی جایگاه های ژنی کالپین3 و گیرنده آندروژنیβ3 با ارزش ارثی برآوردشده صفات رشد در گوسفند بلوچی
29660
10.22067/ijasr.v3i1.10586
FA
مجتبی
طهمورث پور
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
0000000261653182
داوود
کریمی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
Journal Article
2011
12
12
The current study was designed to estimate the frequency of CAPN3 and ADRB3 genes single nucleotide polymorphisms (SNPs) and investigate if their polymorphisms have association with estimated breeding values (EBVs) of growth traits in Baluchi sheep. Phenotypic information about several sheep growth traits on 102 purebred Baluchi sheep was collected. Association effects of the variants of CAPN3 and ADRB3 genes on the growth traits were examined. Three conformational patterns were identified for CAPN3 but the ADRB3 gene was not polymorphic in our experimental population using PCR–SSCP analysis. Analysis of variance using the CAPN3 SNP as the independent variable and EBVs as dependent variable showed that the CAPN3 genotypes were associated with additive EBVs for weight at birth (P < 0.05) but no association of the CAPN3 genotypes with the other examined traits EBVs were found. Genotype BB had a superior birth weight when compared to those of individuals with other genotypes. Findings of this research suggest that polymorphisms in the CAPN3 gene might be one of the important genetic factors that influence growth traits and maybe explain partial source of genetic variation. The polymorphism may also be useful in marker-assisted selection for BW.
برای ارزیابی چندشکلی جایگاه های ژنی کالپین3 و گیرنده آندروژنی β3 و بررسی ارتباط آن با ارزش ارثی صفات رشد در گوسفند بلوچی این مطالعه انجام شد. داده های فنوتیپی مربوط به صفات رشد 102 گوسفند بلوچی خالص استفاده گردید. اثرات مربوط به تفاوت های ژنی کالپین3 و گیرنده آندروژنی β3 روی صفات رشد مورد آزمون قرار گرفت. در جمعیت مورد آزمایش با استفاده از روش PCR–SSCP سه الگوی ژنوتیپی مختلف (AA، AB و BB) برای ژن کالپین3 شناسایی گردید، در حالیکه برای جایگاه ژنی گیرنده آندروژنی β3، چندشکلی مشاهده نشد. در تجزیه واریانس ژنوتیپ های کالپین3 و ارزش ارثی برآورد شده به ترتیب به عنوان عوامل مستقل و وابسته در نظر گرفته شد. ژنوتیپ های کالپین3 با ارزش های ارثی برآورد شده افزایشی برای وزن تولد ارتباط معنی داری داشتند (05/0P
https://ijasr.um.ac.ir/article_29660_690fe9ccfa6466e5596073bd7f7badcd.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
Sex Determination in Ostrich (Struthio camelus) Using PCR Technique
تعیین جنسیت در شترمرغ با استفاده از تکنیک PCR
29687
10.22067/ijasr.v3i1.10587
FA
مسعود
علی پناه
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
0000-0002-3171-6226
حمید
تقوی
آدم
ترکمن زهی
مصطفی
یوسف الهی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، ایران
Journal Article
2011
12
12
The important of ostrich breeding have been increased in the Iran as other country around the world. Lack of sexual dimorphism in many species of birds including Ostrich (Struthio camelus), making it difficult to differentiate between males and females, especially in young birds. This can be problematic for breeding programs. Blood samples from randomly chicks in the first days were collected and then DNA was extracted from blood. For sex typing used PCR by OSFES primer that produced a 423 fragment. Our results shown that sex determination using PCR method for chicks in the first days is useful, easy and inexpensive.
اهمیت پرورش شترمرغ در ایران همچون سایر کشورهای جهان در حال افزایش است. در گونههای بسیاری از پرندگان، از جمله شترمرغ، جنس نر و ماده فاقد هرگونه تمایز مورفولوژیکی میباشند به نحوی که تشخیص پرنده نر و ماده را بویژه در سنین پائین دشوار میسازد. این امر برنامههای پرورشی را دچار مشکل میسازد. خونگیری به طور تصادفی از جوجه شترمرغهای چند روزه انجام شد و سپس، استخراج DNA از خون صورت گرفت. برای تعیین جنسیت واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر قطعه 432 جفت بازی به کمک پرایمرOSFES استفاده شد. نتایج تحقیق ما نشان داد که تعیین جنسیت با استفاده از روش PCR در جوحههای چند روزه مفید، آسان و کم هزینه میباشد.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29687_a92edc42781c292446992b39c9c09a2e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
The effect of melatonin treatment in combination with progestagen on reproductive performance of ewes during the anestrus period
اثر استفاده از ملاتونین همراه با پروژستاژنها روی شاخص های باروری میش در فصل غیر تولید مثلی
29718
10.22067/ijasr.v3i1.10590
FA
سید مجتبی
موسوی
علی
سوخته زاری
Journal Article
2011
12
12
To evaluate effects of melatonin treatment in combination with progestagen on reproductive performance of ewes during the anestrus period, 60 ewes were used and allocated randomly in two groups during the anoestrous peiod: All ewes synchronize by CIDR and receive PMSG (600 IU) on the day of CIDRs removal. Ewes in group treatment( n=30 ) resived melatonin implants(18 mg) 35 days before inserting the CIDRs. The other group of ewes( n=30 ) served as control. Fertile rams were introduced into both groups at CIDRs removal. Induce estrus , Fertility, litter size and fecundity were calculated. data were analyzed in Chi- Square method by SAS soft were. Induce estrous during fierst cycle in group treatment and control were 95, 100 percentage, Fertility were 93.4, 40 percentage and fecundity were 0.54 and 1.6 and litter size were 1.71 and 1.4 respectively. Results shown that melatonin treatment signgficantly improved reproductive performance in the Lori ewes in out of season.
جهت بررسی استفاده از ملاتونین همراه با پروژستاژنها روی شاخص های بارورری میش در فصل غیرتولیدمثلی، تعداد 60 راس میش نژاد لری در فصل غیر تولیدمثلی به طور کاملا تصادفی در دو گروه 30 راسی قرار گرفتند. در گروه اول، با استفاده از سیدر به مدت 14 روز و تزریق هورمون hCG (600 واحد بین المللی) در زمان برداشت سیدر، میشها همزمان سازی فحلی شدند. در گروه دوم، قبل از اینکه مانند گروه اول همزمان سازی فحلی صورت گیرد، به مدت 35 روز، ملاتونین ( 18 میلی گرمی) در قاعده گوش آنها به صورت زیر جلدی کاشته شد. میش ها با استفاده از منی تازه تلقیح شدند. در پایان میزان داده های مربوط به بروز فحلی، زایش، باروری، دوقلوزایی و تزاید گله ثبت گردید سپس داده های به دست آمده از طریق آزمونهای مربع کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از همزمان سازی فحلی میش ها در هر دو گروه، میزان بروز فحلی در گروه شاهد و تیمار به ترتیب 95 و 100 درصد بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری در بین گروهها مشاهده نشد. میزان باروری در گروه شاهد و تیمار به ترتیب 40 و 4/93 درصد، تزاید گله در گروههای فوق نیز به ترتیب 54/0 و6/1 و میزان چند قلوزایی در گروههای ذکر شده به ترتیب 4/1 و 71/1 به دست آمد که از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت (p
https://ijasr.um.ac.ir/article_29718_8795f3847e04645b744555a48ad618a6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای علوم دامی ایران
2008-3106
3
1
2011
03
21
The Effect of Dietary Protein Source on Plasma Lipids and Lipoproteins in Male and Female Wistar Rats
اثر منبع پروتئین جیره بر لیپیدها و لیپوپروتئینهای خون موشهای صحرایی نر و ماده نژاد ویستار
29757
10.22067/ijasr.v3i1.10591
FA
امیر
موسائی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0003-4829-6616
رضا
ولی زاده
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0002-5912-4898
عباسعلی
ناصریان
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0003-3253-128X
مرتضی
بهنام رسولی
گروه زیست، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
Journal Article
2011
12
12
The purpose of this study was to investigate the effect of feeding dietary soy protein and soy protein supplemented with methionine on lipids and lipoproteins content of blood in wistar rats. Sixteen male and 16 female wistar rats with the initial live weight of 116 ± 6.3 and 115.8 ± 6.8 grams respectively, were fed by the isocaloric and isonitrogenous diets containing casein (20%), soy protein (28%), soy protein (27%) supplemented with methionine (0.3%) and soy protein (14%) plus casein (10%) for 8 weeks. Soy-methionine fed animals performed higher average live weight gain in comparison with the other groups (p
این پژوهش به منظور بررسی اثرات تغذیه پروتئین سویا و متیونین بصورت اسید آمینه مکمل بر تغییرات فراسنجههای سرمی موشهای صحرایی نر و ماده نژاد ویستار انجام شد. بدین منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر و ماده (16 نر و 16 ماده) با متوسط وزن اولیه به ترتیب 3/6 ± 3/116 و 8/6± 8/115 گرم در سن دو ماهگی به مدت 8 هفته با جیرههای یکنواخت به لحاظ انرژی و پروتئین تغذیه شدند. جیرههای آزمایشی شامل پروتئین سویا (28 درصد)، کازئین (20 درصد)، پروتئین سویا با مکمل متیونین (3/0 درصد) و جیره حاوی نسبت یک به یک پروتئین سویا و کازئین بود. تیمارها بطور تصادفی و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در اختیار حیوانات قرار گرفت (4 نر و 4 ماده در هر تیمار). موشهای صحرایی تغذیه شده با جیره سویا-متیونین بیشترین افزایش وزن را نشان دادند. غلظت تریگلیسرید سرم خون در مادهها در مقایسه با نرها بیشتر بود و حیوانات تغذیه شده با کازئین، کلسترول خون بالاتری نسبت به گروه سویا-متیونین و سویا-کازئین داشتند. جیرههای آزمایشی بر LDL کلسترول اثر معنیداری نداشت اما غلظت LDL در مادهها کمتر از نرها بود (به ترتیب6/45 و 64/51 میلیگرم در دسی لیتر). در مجموع پاسخهای متابولیکی به جیرههای آزمایشی نشان داد که تغذیه پروتئین سویا بصورت همراه با کازئین یا متیونین در مقایسه با جیره حاوی کازئین، سبب کاهش کلسترول خون در موشهای صحرایی نر و ماده میشود.
https://ijasr.um.ac.ir/article_29757_eb505ca3ffd9b8f623da81588c34fc17.pdf