2024-03-28T13:36:31Z
https://ijasr.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4616
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
اثر تزریق شکمبهای عصاره آبی محصولات فرعی پسته بر توازن نیتروژن و فراسنجههای تخمیری شکمبه در گوسفندان نر بلوچی
حمید
تقوی
عباسعلی
ناصریان
رضا
ولی زاده
احمد
آسوده
علیرضا
حق پرست
مهمترین عامل بازدارنده در استفاده از محصولات فرعی پسته در تغذیه دام، میزان بالای ترکیبات فنلی و تانن آن میباشد. این مطالعه جهت بررسی اثرات عصاره حاوی تانن محصولات فرعی پسته بر قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، توازن نیتروژن و فراسنجههای تخمیری شکمبه در نشخوارکنندگان انجام شد. تعداد 4 راس گوسفند نر بلوچی بالغ دارای فیستولای شکمبهای در قفسهای متابولیسمی انفرادی نگهداری شدند. عصاره آبی محصولات فرعی پسته پس از تغلیظ در 3 سطح برآورد شده جهت تأمین 2، 4 و 6 درصد تانن کل در جیره به داخل شکمبه تزریق شد. نتایج نشان داد که تزریق عصاره تاثیر معنیداری بر مصرف خوراک، وزن بدن و قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و پروتئین خام نداشت، اما سبب کاهش معنیدار قابلیت هضم ظاهری ماده آلی، NDF و ADF، و افزایش زمان مصرف خوراک شد. با افزایش غلظت عصاره، pH و نسبت استات به پروپیونات مایع شکمبه به طور معنیداری افزایش، و مقادیر نیتروژن آمونیاکی، پروپیونات، والرات و ایزو والرات مایع شکمبه به طور معنیداری کاهش یافت. با تزریق عصاره، دفع نیترژن از طریق ادرار کاهش، ولی از طریق مدفوع و همچنین نیتروژن ابقا شده افزایش یافت. بهطور کلی نتایج آزمایش نشان داد که تزریق شکمبهای عصاره جهت تأمین 4 درصد جیره تانن کل ضمن حفظ قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، سبب بهبود توازن نیتروژن و ویژگیهای تخمیر شکمبهای گوسفندان شد.
تانن
تخمیر شکمبه ای
قابلیت هضم
محصولات فرعی پسته
نشخوارکنندگان
2020
06
21
135
149
https://ijasr.um.ac.ir/article_36786_7f34bc051f67e2c47db0dba82382f5cb.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
تعیین ارزش غذایی، قابلیت هضم دانه، غلاف و پوسته دانه باقلا با استفاده از روشهای آزمایشگاهی
سلیمان
بدرزاده اورنج
جمال
سیف دواتی
فرزاد
میرزایی آقجه قشلاق
حسین
عبدی بنمار
رضا
سید شریفی
لازمه استفاده بهینه از اجزای و پسماند باقلا در تغذیه دام آگاهی از کیفیت و ترکیبات مغذی آن می باشد. هدف از این تحقیق تعیین ارزش غذایی، انرژی متابولیسمی، قابلیت هضم شکمبه ای و بعد از شکمبه ای در اجزای مختلف باقلا Vicia faba L. به صورت خام و فرآوری شده با اوره و ملاس با استفاده از روشهای in situ و in vitro بود. نتایج نشان داد که ترکیبات شیمیایی، پتانسیل و نرخ تولید گاز، ماده آلی قابل هضم، انرژی متابولیسمی، و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر بین اجزای مختلف باقلا دارای اختلاف معنیدار هستند. همچنین نتایج نشان داد که فرآوری غلاف باقلا با 3 درصد ملاس و 5/1 درصد اوره به دلیل فراهمی همزمان و مناسب اسکلت کربنی و منبع نیتروژن موجب کاهش میزان الیاف نامحلول در شویندهی اسیدی آن و به عبارتی افزایش قابلیت هضمی آن شد. براساس نتایج حاصل، بیشترین میزان قابلیت هضم ماده آلی در ماده خشک و انرژی متابولیسمی در اثر عملآوری غلاف باقلا با 5/4% ملاس و 5/1% اوره (5/4 + 5/1 درصد ماده خشک) مشاهده گردید. با افزایش سطح ملاس قابلیت هضم ماده خشک در غلاف باقلا در کل دستگاه گوارش افزایش یافت. دانه باقلا دارای ارزش غذایی بیشتری نسبت به سایر اجزای آن بوده و مقدار فیبر در پوسته دانه بیشتر بود. به طور کلی دانه باقلا با پروتئین حدود 71/24 درصد و انرژی قابل متابولیسم 94/8 مگاژول برکیلوگرم دارای ارزش غذایی خوبی برای تغذیه دام است. لیکن غلاف باقلا نیز ارزش تغذیهای مناسبی به عنوان منبع فیبر غیرعلوفهای برای نشخوارکنندگان دارد.
ارزش غذایی
باقلا
ترکیب شیمیایی
تولید گاز
قابلیت هضم
2020
06
21
151
167
https://ijasr.um.ac.ir/article_36820_2952d4e52368e365c9499f1edf3311ef.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
بررسی ترکیب شیمیایی و اثر سطوح مختلف سرشاخه هویج در جیره غذایی بر کینتیک هضم و تخمیر شکمبهای در شرایط برونتنی
ایوب
عزیزی
مظاهر
هاشمی
افروز
شریفی
اکبر
ابرغانی
این آزمایش با هدف تعیین ترکیب شیمیایی و ارزش تغذیهای سرشاخه هویج در تغذیه نشخوارکنندگان در شرایط برونتنی انجام شد. در مرحله اول، ترکیب شیمیایی سرشاخه هویج تعیین گردیده، سپس فراسنجههای هضم و تخمیر آن با استفاده از روشهای تولید گاز و هضم دو مرحلهای در مقایسه با یونجه و کاه گندم بررسی گردید. در مرحله دوم، اثر جایگزینی بخش علوفهای جیره غذایی با سطوح صفر (شاهد)، 50، 100، 150 و 200 گرم از سرشاخه هویج در شرایط برونتنی بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان پروتئین خام سرشاخه هویج بیشتر از کاه گندم بوده و با یونجه قابل مقایسه بود. در ساعت 16 انکوباسیون، بیشترین و کمترین حجم گاز تولیدی با انکوباسیون سرشاخه هویج و کاه گندم به دست آمد. اما، بیشترین حجم گاز تولیدی در سایر زمانهای انکوباسیون، و پتانسیل (b) و نرخ (c) تولید گاز با انکوباسیون یونجه و کمترین میزان آنها در کاه گندم مشاهده گردید. به جز سنتز پروتئین میکروبی که بیشترین میزان آن با انکوباسیون سرشاخه هویج و کمترین میزان آن در کاه گندم به دست آمد، در سایر فراسنجههای تخمیر بیشترین میزان مربوط به یونجه و کمترین در کاه گندم بود. با افزودن سرشاخه هویج به جای بخش علوفهای جیره تا سطح 20 درصد، به جز سنتز پروتئین میکروبی که به طور معنیداری افزایش نشان داد، سایر فراسنجههای تولید گاز و تخمیر و هضم مواد مغذی تحت تأثیر قرار نگرفت. در کل، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که سرشاخه هویج دارای ارزش تغذیهای مطلوبی بوده، و استفاده از آن به عنوان خوراک در تغذیه نشخوارکنندگان نیازمند انجام مطالعات بیشتر به خصوص روی دام زنده است.
ارزش تغذیهای
تخمیر
تولید گاز
سرشاخه هویج
گوارشپذیری
2020
06
21
169
179
https://ijasr.um.ac.ir/article_36840_520f6003254a6cb0a275dfc0242325b8.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
اثر منبع کاتیونی و DCAD جیره گاو شیری بر فراسنجههای تخمیر شکمبه در شرایط برون تنی
یاسر
فیض دار برآبادی
سید احسان
غیاثی
محمد باقر
منتظر تربتی
برای بررسی اثرات منبع کاتیون و سطح اختلاف کاتیون - آنیون (DCAD) جیره گاو شیری بر ویژگیهای تخمیر میکروبی از آزمایش تولید گاز و کشت ثابت استفاده شد. فراسنجههای تولید گاز، زمان متناظر با نصف حداکثر گاز تولیدی(5/0t)، اسیدیته شکمبه و تجزیهپذیری ماده خشک (DMD) در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2×3 اندازه گیری شد. عوامل مؤثر شامل DCAD (meq/kgDM 150+، 250+ و 350+)، منابع پتاسیمی (کربنات پتاسیم بدون آب(KC) و کربنات پتاسیم سسکوئی هیدرات (KCS)) و منابع منیزیمی (اکسید منیزیم (MO) و کربنات منیزیم (MC)) بود. نتایج تفاوت معنی داری در فراسنجههای تولید گاز، 5/0t، pH مایع شکمبه و DMD، بین تیمارها نشان داد. تیمار با DCAD 150+ حاوی دو منبع KC و MC بیشترین حجم گاز تولیدی در 120 ساعت انکوباسیون، بیشترین پتانسیل تولید گاز و بیشترین مقدار c را نشان داد. در این تیمار از آنجایی که نرخ تخمیر بالاتر بود، زمان 5/0t کاهش یافت. تفاوت تابعیت گاز تولیدی از تجزیهپذیری ماده خشک بین سطوح مختلف DCAD نیز به لحاظ آماری معنیدار بود، بطوریکه DCAD 250+ و 350+ میلیاکیوالان احتمالاً از طریق بهبود شرایط محیط کشت به نفع جمعیت میکروبی شکمبه باعث افزایش تجزیهپذیری ماده خشک و درنتیجه افزایش گاز تولیدی شد. استفاده از منبع KCS باعث کاهش نرخ تخمیر و افزایش تداوم تخمیر شد که این تداوم قابلیت هضم ماده خشک را افزایش داد. به طور کلی میتوان گفت که استفاده از منابع KC وMC با سطح DCAD 250+، باعث بهبود شرایط تخمیر شکمبه میشود، ولی استفاده از منبع KCS به طور خاص باعث افزایش DMD میگردد.
تخمیر شکمبه
تجزیه پذیری
اختلاف کاتیون - آنیون جیره
تولید گاز
منابع کاتیون
2020
06
21
181
195
https://ijasr.um.ac.ir/article_36853_3fe95b05e9c7a8bcf007c2728b0d6bf0.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
اثر تراکم انرژی و مواد مغذی جیره غذایی بر عملکرد و کیفیت تخممرغ در دوره پس از تولکبری مرغهای تخمگذار
سعید
باقری
ابوالقاسم
گلیان
حسن
نصیری مقدم
حیدر
زرقی
بهمنظور بررسی اثر تراکم انرژی و مواد مغذی جیره غذایی در دوره پس از تولکبری بر عملکرد و کیفیت تخممرغ، آزمایشی با استفاده از تعداد 320 قطعه مرغ تخمگذار سویه هایلاین W-36 بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تیمار، 8 تکرار و 8 قطعه پرنده در هر تکرار در دوره سنی 103-92 هفتگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیرههای غذایی با تراکم انرژی و مواد مغذی در سطوح 91، 94، 97، 100 و 103 درصد مقادیر توصیه سویه بودند. در کل دوره آزمایش با افزایش تراکم انرژی و مواد مغذی جیره درصد تخمگذاری و گرم تخممرغ تولیدی به ازای هر قطعه مرغ بهطور خطی و معنیدار افزایش و ضریب تبدیل خوراک بهطور خطی و معنیدار بهبود یافت. تراکم انرژی و مواد مغذی جیرهها تأثیر معنیداری بر میزان مصرف خوراک، هزینه خوراک به ازای یک کیلوگرم تولید، وزن تخممرغ، وزن نسبی اجزای تخممرغ، واحد هاو، شاخص شکل تخممرغ، وزن ویژه تخممرغ و ضخامت پوسته تخممرغ نداشتند. میزان نیاز به انرژی و مواد مغذی در مرغهای تخمگذار در دوره پس از تولکبری بهمنظور بهینهسازی شاخصهای گرم تخممرغ تولیدی روزانه و ضریب تبدیل غذایی با استفاده از مدل رگرسیونی خط شکسته خطی به ترتیب 96/94 و 02/97 درصد و با استفاده از مدل رگرسیونی خط شکسته درجهدو به ترتیب 71/95 و 95/95 درصد احتیاجات سویه برآورد شد. نتیجه کلی اینکه، در دوره پس از تولکبری، استفاده از جیرههایی با تراکم انرژی و مواد مغذی در سطح 97-95 درصد توصیه سویه هایلاین W-36 دارای مناسبترین عملکرد تولیدی است.
تراکم انرژی و مواد مغذی
عملکرد
کیفیت تخممرغ
مرغ های تخم گذار
2020
06
21
197
209
https://ijasr.um.ac.ir/article_36812_9992a57b6bc3ea94e3626548b5427fea.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
تاثیر گیاهان دارویی شبدر زرد، موشکورک و آلوئهورا بر بازده تولید، خصوصیات بیوشیمیایی و بار میکروبی گوشت بلدرچین ژاپنی
حسن
حبیبی
نجمه
قحطان
این مطالعه به منظور تاثیر گیاهان دارویی شبدر زرد، موشکورک و آلوئهورا بر عملکرد رشد، فاکتورهای بیوشیمیایی، عوامل کیفی فیزیکی (ظرفیت نگهداری آب، رطوبت، خاکستر و ماده خشک)، بار میکروبی گوشت و فاکتورهای حسی در بلدرچین نژاد ژاپنی (نر و ماده) انجام شد. این آزمایش در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 10 قطعه جوجه انجام شدد. تیمارهای این آزمایش شامل دو سطح نیم و دو درصد گیاه دارویی (شبدر زرد، موشکورک و آلوئهورا) و یک گروه شاهد بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین افزایش وزن متعلق به تیمار آلوئهورا 2 درصد با میانگین افزایش وزن 63/64 (در طول دوره آزمایش) بود. گیاه دارویی شبدر زرد در سطح 5/0 درصد باعث کاهش تری گلیسرید و کلسترول خون نسبت به گروه شاهد شد. در این آزمایش میزان HDL خون در تیمار 5/0 درصد آلوئهورا بیشترین میزان (33/94 میلی گرم در دسی لیتر) و در گروه شاهد دارای کمترین میزان (25/78 میلی گرم در دسی لیتر) بود. بیشترین میزان pH گوشت ده روز پس از کشتار متعلق به گروه شاهد و کمترین میزان متعلق به تیمار دو درصد شبدر زرد و نیم درصد آلوئهورا بود. شبدر زرد در سطح دو درصد باعث افزایش کیفیت فاکتورهای حسی (طعم، رنگ، تردی و بو) گوشت شد و کمترین میزان باکتری کل و کلی فرم گوشت، ده روز پس از کشتار در تیمار موشکورک دو درصد مشاهده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده میتوان پیشنهاد کرد که برای بهبود عملکرد بلدرچین از دو درصد آلوئهورا و برای افزایش ماندگاری گوشت از موشکورک و شبدر زرد به میزان 2 درصد در جیره استفاده کرد.
بلدرچین ژاپنی
بار میکروبی
کلسترول
فاکتورهای بیوشیمیایی
2020
06
21
211
222
https://ijasr.um.ac.ir/article_36834_fd1afc9ed0415f4b84a5f68ab886712b.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
مقایسهی برخی مدلهای غیرخطی در توصیف منحنی رشد گوسفندان ماکویی
میثم
لطیفی
صادق
علیجانی
هدف از این تحقیق مقایسه مدلهای غیرخطی نمایی منفی، لجستیک، ون برتالانفی، برودی و گمپرتز برای برازش منحنی رشد در گوسفند ماکویی بود. دادههای مورد استفاده شامل5913 رکورد وزن بدن از 1966 بره نر و 7092 رکورد از 2354 بره ماده بود (از تولد تا 225 روزگی)، که طی سالهای 1373 الی 1390 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند نژاد ماکویی شهرستان ماکو جمع آوری شده بود. برازش مدلهای غیرخطی با استفاده از رویهی حداقل مربعات غیرخطی (NLIN) نرم افزار SAS انجام شد. به منظور تعیین بهترین مدل از ضریب تبیین اصلاح شده (R2adj)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، معیار اطلاعات آکائیک (AIC) و معیار اطلاعات بیزی (BIC) استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مدل برودی با داشتن بالاترین R2adj و کمترین RMSE، AIC و BIC بهتر از دیگر مدلها، منحنی رشد گوسفند نژاد ماکویی را برازش کرد. به ترتیب کمترین و بیشترین همبستگی منفی بین دو پارامتر A و k برای کل برهها در مدل لجستیک (59/0-) و برودی (97/0-) بدست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل برودی برای تعیین برخی از راهبردهای مدیریتی مانند تعیین برنامههای تغذیهای و سن مناسب کشتار گوسفندان ماکویی مفید میباشد.
گوسفند ماکویی
وزن بدن
منحنی رشد
مدل های غیرخطی
2020
06
21
223
229
https://ijasr.um.ac.ir/article_36804_deffc70a5cb16607664c5d46e41d6102.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
بازسازی شبکه ژنهای همبیان مرتبط با رشد و تکامل فولیکولهای الیاف در جنین بز کرکی
ارسلان
برازنده
مرتضی
مختاری
الهام
بهدانی
زهرا
رودباری
فولیکول مو قسمتی از پوست است که مو را تولید و چرخه رشد مو را کنترل میکند. فولیکول مو مرکزی برای رشد الیاف مهم از نظر اقتصادی در صنعت دامپروری است. مطالعات نشان دادهاند که تغییرات در سطح بیان ژن ها در رشد و نمو فولیکول مو تاثیر دارد. با وجود پیشرفت های اخیر در شناسایی شبکه های هم بیانی ژن ها و سیگنال های مولکولی که بر توسعه پوست و رشد فولیکول مو حاکم است، مکانیسم های تنظیم کننده ساخت الیاف بز کرکی، هنوز شناسایی نشده است. از اینرو، پژوهش کنونی برای بررسی مهمترین مولکولهای کنترل کننده رشد و نمو فولیکولهای الیاف در بز کرکی و رمزگشایی ژن های درگیر در رشد و نمو فولیکولهای الیاف انجام شد. به این منظور، از دادههای مربوط به توالی یابی رونوشت های پوست جنین بزهای کرکی شانبی در سه مرحله رشد استفاده شد. آنالیز بیان افتراقی رونوشت ها نشان داد که در تمام طول روند رشد فولیکول بیان 145 ژن افزایش و بیان 650 ژن کاهش داشته است. از بین ژنهایی با بیان افتراقی، ژنهای تنظیمی هم بیان بر اساس نتایج واکاوی پارامترهای آماری شبکه و مستند سازی کارکردی شناسایی شدند که شامل: SHH، KLF4، MMP9،MSX1، KRT17 ، COL2A1و VEGFA بودند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش کنونی ژن هایی با اثرات عمده شناسایی شدند که تنظیم کننده شبکههای بیانی ژن ها و سیگنالهای مولکولی مرتبط با ساخت الیاف بز کرکی هستند. این ژن ها با توجه به مستند سازی عملکردی می توانند نقش قابل توجهی در بهبود اصلاح نژاد بز کرکی ایفا کنند.
آنالیز رونوشت
الیاف بز کرکی
بیان افتراقی
شبکه تنظیمی بیان
2020
06
21
231
240
https://ijasr.um.ac.ir/article_36829_6b669f37e3bed444d42b353210ebd75e.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
مقایسه روشهای GBLUP و بیزی در برآورد ارزشهای اصلاحی ژنومی با معماریهای مختلف ژنتیکی
رضا
سید شریفی
فاطمه
علاء نوشهر
نعمت
هدایت ایوریق
جمال
سیف دواتی
انتخاب ژنومی با استفاده از نشانگرهای با تراکم بالا، بخصوص SNPهایی که کل ژنوم را پوشش میدهند و اغلب در عدم تعادل پیوستگی با QTLهای مجاور خود قرار دارند، ارزش ژنتیکی کل را پیشبینی میکند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عواملی چون تراکم نشانگرها، تعداد QTL، وراثتپذیری صفت و نوع توزیع اثر QTL بر صحت برآورد ارزشهای اصلاحی ژنومی با استفاده از دادههای شبیهسازی در گوسفند انجام گرفت. به همین منظور ژنومی متشکل از سه کروموزوم، هر یک به طول 100 سانتیمورگان با سه مقدار وراثتپذیری برای صفت مورد بررسی (1/0، 3/0 و 5/0) و سه پنل نشانگری (500، 1000 و 1500) در سه سطح تعداد QTL (50، 100 و 150) با دو اثر توزیع یکنواخت و گاما برای QTL شبیهسازی شدند. صحت ارزشهای اصلاحی ژنومی برآورد شده با استفاده از پنج روش GBLUP، بیزA، بیزB، بیزC و بیز LASSO مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که هر چه تراکم نشانگر و وراثتپذیری صفت افزایش یافته و تعداد QTL مؤثر بر صفت کمتر باشد، صحت ارزش اصلاحی برآورد شده بالاتر خواهد بود. در بین روشهای آماری زمانی که تعداد QTL مؤثر بر صفت پایین است و توزیع اثر QTL گاما در نظر گرفته شد، پیشبینی ارزشهای اصلاحی ژنومی با روش بیزB عملکرد بهتری داشت.
GBLUP
بیزA
بیزB
بیزC
بیزLASSO
ارزش اصلاحی ژنومی
2020
06
21
241
250
https://ijasr.um.ac.ir/article_36846_6250b856155a4d4a15afa7b611f800d3.pdf
پژوهشهای علوم دامی ایران
ijasr
2008-3106
2008-3106
1399
12
2
شناسایی ژنهای میتوکندریایی تأثیرگذار بر تکامل سلول تخم تحت هورمون FSH با استفاده از دادههای ریز آرایه در گاو
گلزار
فرهادی
هدایت اله
روشنفکر
جمال
فیاضی
محمود
نظری
الهام
بهدانی
بلوغ تخمک شامل بلوغ هستهای و سیتوپلاسمی است که هر دو برای لقاح و نمو رویان اهمیت دارد. برخلاف بلوغ هستهای، بلوغ سیتوپلاسمی اووسیت را نمیتوان به راحتی ارزیابی کرد. با توجه به توزیع مجدد برخی اندامکها از جمله میتوکندری در زمان بلوغ میتوان آن را به عنوان شاخص بلوغ سیتوپلاسمی در نظر گرفت. در این مطالعه به منظور بررسی اثر هورمون FSH در شرایط آزمایشگاهی بر چگونگی بیان ژنهای میتوکندریایی، دادههای ریزآرایه حاوی اطلاعات بیان ژن سلولهای اووسیت گاو، با کد دسترسی GEO ( (GSE38345 استفاده گردید. آنالیز و مقایسه بیان ژنها در دو حالت قبل و بعد از بلوغ به ترتیب (20 و 96 ساعت بعد از تیمار) با استفاده از لینک نرمافزاری GEO2R، دو گروه ژنهای افزایش و کاهش بیان یافته را تعیین نمود. برهمکنش گروههای ژنی با استفاده از پایگاه اطلاعاتی string، مجسمسازی شبکه با استفاده از نرمافزار cytoscape و هستیشناسی شبکه با استفاده از پایگاه اطلاعاتی comparative GO انجام گردید. در شبکه برهمکنش پروتئینی مربوط به ژنهای افزایش بیان یافته، ژنهای مهمMRPS10 ، MRPS18A، MRPL16 و MRPL17 که در فرایندهای انهدام میتوکندری و ترجمه ژنهای این اندامک و در شبکه ژنهای کاهش بیان یافته، ژنهایMRPL22، ATP5Bو ATP5C1که با کاهش بیان خود، سعی در ایجاد تعادل در مسیرهای مرتبط با انهدام میتوکندری و تولید ATP از طریق نقش در ساختار ATP سنتتاز، داشتند. در این مطالعه ژنهای تنظیم کننده و همچنین مسیرهای بیولوژیکی مؤثر به منظور درک ساز و کار اثر هورمون FSH بر روند بلوغ اووسیت از طریق اندامک میتوکندری بررسی گردیده است.
تکامل سلول تخم
داده های ریز آرایه
ژن های میتوکندریایی
هورمون FSH
2020
06
21
251
264
https://ijasr.um.ac.ir/article_36797_4995a50f7c61bc24e0bd25d012cd01ec.pdf