2024-03-29T09:46:18Z
https://ijasr.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4607
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
اثر فرآیندهای حرارتی تف دادن و اکسترود کردن بر ترکیب شیمیایی، بخشهای تجزیه پذیری و قابلیت هضم رودهای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا به روش کیسههای نایلونی
حامد
خراسانی
مسلم
باشتنی
علیرضا
فروغی
سید همایون
فرهنگ فر
فاطمه
گنجی
این پژوهش به منظور بررسی اثر فرآیندهای حرارتی تف دادن و اکسترود کردن بر ترکیب شیمیایی، بخشهای تجزیه پذیری و قابلیت هضم رودهای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا انجام شد. ترکیب شیمیایی، بخشهای نیتروژندار، فعالیت اورهآز، پروتئین قابل متابولیسم، خصوصیات تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبهای ـ رودهای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویای خام و عمل آوری شده تعیین شد. در طی فرآیند اکسترود کردن، دانه سویا به مدت 30-20 ثانیه در دمای 160-150 درجه سانتیگراد عمل آوری شد. در فرآیند تف دادن، دانه سویا به مدت 15 دقیقه در دمای 145 درجه سانتیگراد حرارت داده شد و به مدت 45 دقیقه داخل مخزن نگهدارنده جهت ذخیره سازی حرارتی باقی ماند. فراسنجههای تجزیه پذیری نمونهها پس از انکوباسیون به مدت صفر، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت در شکمبه 2 رأس گاو براون سوئیس دارای فیستولا اندازهگیری شد. نتایج نشان داد فرآیند تف دادن و اکسترود کردن با کاهش میزان رطوبت سبب افزایش درصد ماده خشک دانه سویا گردید اما تغییر محسوسی بر دیگر ترکیبات شیمیایی (پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، فیبر نامحلول در شوینده خنثی، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی) دانه سویا نداشت. عمل آوری حرارتی سبب افزایش میزان پروتئین حقیقی دانه سویا شد و میزان نیتروژن نامحلول در شوینده خنثی دانه سویا را نیز تحت تأثیر قرار نداد. همچنین ممانعت کننده اوره آز دانه سویا غیر فعال شد که در نتیجه سبب افزایش قابلیت هضم پروتئین رودهای گردید و در اثر عمل آوری حرارتی نیز میزان پروتئین قابل متابولیسم دانه سویا به طور معنی داری افزایش یافت. بنابراین فرآیند تف دادن و اکسترود کردن بخش سریع تجزیه و ثابت نرخ تجزیه ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا را کاهش داد و با کاهش در میزان ناپدید شدن شکمبهای و افزایش قابلیت هضم بعد از شکمبهای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا تجزیه پذیری دانه سویا بهبود یافت. بنابراین فرآیندهای حرارتی تف دادن و اکسترود کردن راهبرد مناسبی در کاهش تجزیه پذیری شکمبهای دانه سویا و تامین پروتئین عبوری مورد نیاز گاوهای شیری میباشد. عمل آوری حرارتی میتواند با حفاظت پروتئین دانه سویا از دسترسی میکروبها در شکمبه، روش مؤثری در افزایش بازده استفاده از پروتئین با ارزش دانه سویا باشد.
Degradability
Extruding
Roasting
Whole soybeans
2019
12
22
399
412
https://ijasr.um.ac.ir/article_36642_f4be0ecf378a864e7ed43b648d7a2f41.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
تعیین ترکیب شیمیایی و انرژی قابل سوخت و ساز دانه جو پرتوتابی شده با استفاده از جوجههای گوشتی و خروسهای بالغ
لطف اله
برنایی
سمیه
سالاری
نعیم
عرفانی مجد
این آزمایش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و انرژی قابل سوخت و ساز دانه جو پرتوتابی شده با بیم الکترون در دزهای (صفر، 10، 20، 30 و 40 کیلوگری) در جوجههای گوشتی و خروسهای بالغ در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. پس از تعیین ترکیبات شیمیایی، انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای نیتروژن (AMEn) به روش جایگزینی و نشانگر اکسید کروم تعیین شد. نمونه جو بدون پرتو و پرتوتابی شده در دزهای مختلف در سطوح 7، 14 و 21 درصد جایگزین جیره پایه (بر اساس ذرت و سویا) گردید. تعیین انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده برای نیتروژن (TMEn) جو پرتوتابی شده با استفاده از 24 خروس بالغ نژاد ردآیلندرد به روش تغذیه اجباری سیبالد انجام شد. نتایج نشان داد فیبر نامحلول در شوینده خنثی با افزایش دز پرتو بطور معنیداری کاهش یافت. AMEn دانه جو در جوجههای گوشتی به ترتیب 8/2593، 3/2628، 1/2663، 7/2730 و 2795 کیلوکالری در کیلوگرم برای دانه جو بدون پرتو و دزهای 10، 20، 30 و 40 کیلوگری بدست آمد. این نتیجه نشان داد که با افزایش دز پرتو، AMEn افزایش یافت. در خروسهای بالغ هم TMEn با افزایش دز پرتو ( به جز 10 کیلوگری) افزایش عددی نشان داد. در مجموع میتوان بیان نمود که پرتو بیم الکترون میتواند انرژی قابل سوخت و ساز دانه جو را افزایش دهد و اﺣﺘﻤـﺎﻻً سبب بهبود ارزش تغذیهای آن گردد.
Barley grain
chemical composition
Electron Beam
Metabolizable energy
2019
12
22
451
462
https://ijasr.um.ac.ir/article_36633_566743153b23fbf95eaa90a9bd70133a.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
بررسی تنوع ژنتیکی در جمعیت اسبهای عرب ایرانی
سروین
جباری
محمدرضا
مشایخی
علی
حسن پور
بهزاد
شیرمحمدلی
اسب حیوانی است که در طول تاریخ همواره کنار انسان بوده و در تشکیل تمدن بشری نقش مهمی داشته است. نژادهای متنوعی از این حیوان در سراسر جهان وجود دارد که ازلحاظ ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند. امروزه پژوهشگران از نشانگرهای مولکولی مانند STR های معرفیشده از سوی انجمن ژنتیک حیوانات، جهت مطالعات ژنتیکی و تعیین اصل و نسب استفاده میکنند که میتوانند خطاها را به حداقل برساند. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی 50 راس اسب نژاد عرب موردبررسی قرار گرفت. برای این منظور از نشانگرهای ریزماهواره پیشنهادی ISAG استفاده شد. این نشانگرها شامل ریز ماهوارههای ASB17، LEX3، HMS1، CA425 میباشند. این جایگاهها توسط روش مولتیپلکس PCR با چهار جفت پرایمر نشاندار به رنگ فلورسانس تکثیر شدند. سپس اندازه محصولات حاصل از PCR توسط الکتروفورز مویینه جداسازی و موردبررسی قرار گرفتند. پس از آنالیز دادهها، نتایج نشان داد که تعداد آللهای مشاهدهشده برای هر جایگاه از 5 تا 9 آلل متغیر بود. بیشترین تعداد آلل مربوط به نشانگر LEX3 با 9 آلل بود و بیشترین مقدار هتروزیگوسیتی را نشانگر ASB17 دارا بود. جایگاه CA425 دارای 5 آلل بود که کمترین تعداد آلل در میان جایگاههای بررسیشده را داشت و جایگاه LEX3 دارای پایینترین مقدار هتروزیگوسیتی بود. همچنین بیشترین مقدار PIC و نیز شاخص شانون برای جایگاه LEX3 و کمترین مقدار برای جایگاه CA425 مشاهده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشانداد که تنوع ژنتیکی جمعیت اسبهای عرب، فراوانی بسیار بالایی در مقایسه با سایر نژادهای اسب دارد.
Arabian horse
Microsatellite
Genetic diversity
Multiplex PCR
2019
12
22
481
487
https://ijasr.um.ac.ir/article_36648_2e8434e36acab3c2fd5eadfa47fcf36c.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
تولید گاز و قابلیت هضم آزمایشگاهی انواع کربوهیدرات های غیر الیافی و پروتئین قابل تجزیه شکمبهای
اسحاق
اسمعیلی دوآبی
جواد
بیات کوهسار
فرخنده
رضائی
یوسف
مصطفی لو
آشور محمد
قره باش
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر منابع مختلف کربوهیدراتهای غیرالیافی (نشاسته، ساکارز، پکتین و دکستروز) و پروتئین با قابلیت تجزیهپذیری متفاوت بر تولید گاز و فراسنجههای تخمیری در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. کنجاله سویای عملآوری شده با دمای 160 درجه سانتیگراد به مدت 60 دقیقه و کنجاله سویای بدون عملآوری به ترتیب به عنوان سطوح پایین و بالا پروتئین تجزیهپذیر شکمبهای انتخاب شدند. دو آزمایش تولید گاز و کشت بسته در قالب طرح فاکتوریل (4×2) با چهار نوع کربوهیدرات غیرالیافی (نشاسته، ساکارز، پکتین و دکستروز) و دو سطح پروتئین تجزیهپذیر انجام شد. نتایج نشان داد که در سطح پروتئین تجزیهپذیر پایین، ساکارز بالاترین مقادیر پتانسیل تولید گاز، نرخ تولید گاز، انرژی قابل متابولیسم، انرژی خالص و غلظت اسیدهای چرب کوتاه زنجیر را در مقایسه با سایر منابع قندی داشت. بالاترین و پایینترین غلظت نیتروژن آمونیاکی در بین تیمارهای آزمایشی به ترتیب مربوط به تیمارهای نشاسته همراه با پروتئین تجزیهپذیر بالا و پروتئین تجزیهپذیر پایین بود. در بین تیمارهای دارای منبع پروتئینی با قابلیت تجزیهپذیری پایین، تیمار پکتین بالاترین مقدار تولید توده میکروبی و در بین تیمارهای دارای منبع پروتئینی با قابلیت تجزیهپذیری بالا، تیمار نشاسته بالاترین مقدار تولید توده میکروبی و عامل تفکیک را داشت. نتایج این مطالعه نشان داد هنگامی که سطح پروتئین تجزیهپذیر خوراک پایین است ساکارز عملکرد بهتری از نظر پارامترهای تخمیری دارد، در حالیکه هنگام استفاده از پروتئین تجزیهپذیر بالا تفاوت معنیداری بین کربوهیدراتهای مختلف مشاهده نشد. به نظر میرسد این اثرات متقابل باید در تنظیم جیرهها مورد توجه قرار گیرد.
Degradable protein
Gas production
Non-fiber carbohydrates
digestibility
2019
12
22
413
424
https://ijasr.um.ac.ir/article_36653_ea6a99837a2946e92304a4b0d180927e.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
اثرات اسانس مرزنگوش، شاهاسپرم، گندواش، رازیانه و کاج بر جوجههای گوشتی: اثرات ضدباکتریایی In-Vitro و عملکرد، مورفولوژی ژئوژنوم و جمعیت میکروبی ایلئوم
علی
خطیب جو
مریم
اعلائی
فرشید
فتاح نیا
مصطفی
نعمتی
محمدرضا
حافظی احمدی
هومن
فرزادی
اثرات ضد باکتریایی اسانسهای هیدروالکلی مرزنگوش، شاهاسپرم، گندواش، رازیانه و کاج بر باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا پنومونیه و سالمونلا تیفیموریوم در شرایط in-vitroو حیوان زنده مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش اول تأثیر اسانسهای هیدروالکلی بر قطر هاله عدم رشد باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا پنومونیه و سالمونلا تیفیموریوم در مقایسه با آنتیبیوتیک جنتامایسین در محیط in-vitro مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج آزمایش in-vitro، در آزمایش دوم اثر سه اسانس هیدروالکلی مرزنگوش، شاهاسپرم و گندواش بر عملکرد، مورفولوژی و بافت روده و جمعیت باکتریهای دستگاه گوارش مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 384 قطعه جوجه گوشتی سویه راس-308 (مخلوط مساوی از هر دو جنس) در قالب طرح کاملاً تصادفی به 8 تیمار، 4 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار اختصاص داده شد. به دلیل اثرات مثبت اسانسهای مرزنگوش، گندواش و شاهاسپرم در آزمایش اول، تیمارهای آزمایش دوم عبارت بودند از: 1) جیره پایه (شاهد)، 2) جیره پایه + 200 میلیگرم در کیلوگرم آنتیبیوتیک کلیاستاپ 10، 3 و 4) جیره پایه + 200 و 400 میلیگرم اسانس مرزنگوش در کیلوگرم جیره، 5 و 6) جیره پایه + 200 و 400 میلیگرم اسانس گندواش در کیلوگرم جیره و 7 و 8) جیره پایه + 200 و 400 میلیگرم اسانس شاهاسپرم در یک کیلوگرم جیره. در هفته دوم جوجههای هر تکرار به 3 گروه 4 تایی تقسیم شدند و با یک میلیلیتر محلول حاوی 109×1 cfu باکتریهای اشریشیاکلی و سالمونلا تیفیموریوم از طریق خوراکی آلوده شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد که در مقایسه با اسانسهای کاج و گندواش، اسانسهای رازیانه، شاهاسپرم و مرزنگوش مانع رشد باکتریهای اشریشیاکلی و سالمونلا تیفیموریوم شدند و در مقایسه با آنتیبیوتیک جنتامایسین، بیشترین قطر هاله عدم رشد مربوط به اسانس شاهاسپرم بود. نتایج آزمایش دوم نشان داد که افزودن اسانسها به جیره جوجههای گوشتی موجب بهبود مقادیر خوراک مصرفی روزانه و افزایش وزن و عدم تأثیر بر ضریب تبدیل خوراک جوجههای گوشتی آلوده شده، شدند. افزودن اسانس مرزنگوش سبب افزایش درصد لنفوسیت و کاهش نسبت هتروفیل به لنفوسیت در جوجههای آلوده شده با باکتری اشریشیاکلی شد. اسانسها سبب افزایش جمعیت باکتریهای لاکتوباسیل جوجههای سالم و کاهش جمعیت باکتری اشریشیاکلی در گروه آلوده شده با باکتری اشریشیاکلی شدند. بهطور کلی، آنتیبیوتیک قابلیت جایگزینی با اسانسها را دارد و قادر به کاهش اثرات نامساعد سالمونلوز و کلیباسیلوز در جوجههای گوشتی شد.
Broiler chicken
Essential oil
Escherichia coli
Growth performance
Salmonella Typhimurium
2019
12
22
463
479
https://ijasr.um.ac.ir/article_36665_226f40f89a4088b718594af0494e41f6.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
مطالعه تغییرات، پیشبینی مؤلفههای واریانس و فراسنجههای ژنتیکی تابع توزیع زندهمانی در میشهای نژاد کرمانی
محبوبه
کرد
محمدرضا
محمدآبادی
علی
اسماعیلی زاده کشکوئیه
ارسلان
برازنده
در اﻳﻦ مطالعه از رﻛﻮردﻫﺎی ﻃﻮل ﻋﻤﺮ 772 رأس میش داشتی اﻳﺴﺘﮕﺎه ﭘﺮورش و اﺻﻼح ﻧﮋاد گوسفند کرمانی واﻗﻊ در شهرستان شهربابک استان کرمان که ﻃﻲ ﺳﺎلﻫﺎی 1368 ﺗﺎ 1387 ﺟﻤﻊآوری ﺷﺪه بودند، استفاده شد. توزیع فراوانی علل حذف و تابع توزیع زندهمانی میشها با استفاده از نرم افزار R پیش بینی شد. همچنین، از مدل ویبال و نرم افزار Matvec برای پیشبینی اجزای واریانس و فراسنجههای ژنتیکی صفت طول عمر به عنوان بقاء، استفاده شد. متوسط طول عمر تولیدی میشها در این مطالعه 72/4 سال به دست آمد که بهطور متوسط 4/3 بره در طول عمر خود داشتهاند. بیماری بالاترین علت حذف میشها (53 درصد) را به خود اختصاص داد. پس از بیماری به ترتیب پیری، مشکلات باروری، تولید پایین شیر، مشکلات پستانی، کشتار آزمایشی، حادثه فیزیکی و در آخر تیپ نامناسب (5/0 درصد) بیشترین درصد حذف میشها را شامل شدند. با افزایش سن احتمال شرطی تلفات روند افزایشی را نشان داد، ولی برعکس آن میزان زندهمانی تجمعی روند کاهشی نشان داد. نسبت خطر مرگ تا سن چهار سالگی به طور جزئی، ولی بعد از آن به شدت افزایش نشان داد. وراﺛﺖﭘﺬﻳﺮیﻫﺎ در ﻣﻘﻴﺎس ﻟﮕﺎرﻳﺘﻤﻲ، ﻣﻘﻴـﺎس اوﻟﻴـﻪ و وراﺛـﺖﭘـﺬﻳﺮی ﻣـﻮﺛﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺧﻄﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪه از ﻣﺪل ﭘﺪری و دارای ﺗـﺎﺑﻊ وﻳﺒـﺎل در ﺣـﺪ کم به ﺑـﺎﻻ (002/0 تا 145/0) پیش بینی شدند. نتایج حاصله بیانگر آن است که جهت افزایش طول عمر و زنده مانی میشها باید علاوه بر بهبود شرایط محیطی و بهداشتی و تصمیمات مدیریتی و کاربردی به اصلاح ژنتیکی نیز اهتمام ورزید.
Cause of culling
Economic life length
Kermani ewe
2019
12
22
489
499
https://ijasr.um.ac.ir/article_36657_d32d1e0a702045fb03147f2fcdbdc023.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
تعیین ظرفیت بافری برخی ترکیبات آلکالایزری و بافری معدنی بومی و تأثیر آنها بر فراسنجه-های تخمیر و هضم شکمبهای در شرایط برونتنی
سید مرتضی
وقار سیدین
محسن
مجتهدی
سید احسان
غیاثی
محمد حسن
فتحی نسری
آزمایشی طی دو مرحله با هدف بررسی ظرفیت و شاخص ارزش بافری برخی ترکیبات بافری و آلکالایزری بومی و تأثیر آنها بر فراسنجههای تخمیر و هضم شکمبهای در شرایط برونتنی انجام شد. نمونههای مختلف اکسید منیزیم، کربنات منیزیم و بنتونیت سدیم از معادن بومی استان خراسان جنوبی و یک نمونه بیکربنات سدیم به عنوان رایجترین بافر مورد استفاده در تغذیه دام تهیه شد. در مرحله اول pH، ظرفیت بافری و شاخص ارزش بافری نمونهها و در مرحله دوم فراسنجههای تخمیر و تولید گاز با دو سطح یک و سه درصد از نمونههای منتخب و در روش کشت ثابت شکمبهای اندازهگیری شد. نتایج بدست آمده از مرحلهی اول نشان داد که بیشترین مقدار pH، ظرفیت بافری و شاخص ارزش بافری مربوط به نمونههای اکسید منیزیم بود که با سایر نمونهها اختلاف معنیدار آماری داشت. در مرحله دوم آزمایش بیشترین مقدار تولید گاز پس از 96 ساعت انکوباسیون مربوط به سطح 3 و 1 درصد بیکربنات سدیم و کربنات منیزیم، و کمترین مقدار مربوط به سطح 3 درصد اکسید منیزیم بود. بالاترین مقدار pH و ماده خشک ناپدید شده پس از 24 ساعت انکوباسیون بهترتیب در سطح 3 درصد اکسید منیزیم و سطح 1 درصد کربنات منیزیم مشاهده شد. علاوه بر این ترکیبات مورد آزمایش بر غلظت نیتروژن آمونیاکی در طول 24 ساعت انکوباسیون تأثیری نداشتند. بطور کلی نتایج این پژوهش بیان میکند که ترکیبات آلکالایزری و بافری بومی، به لحاظ ویژگیهای بافری تفاوتهای زیادی داشته و نمونههای کربنات منیزیم بدون داشتن ظرفیت بافری بالا قادرند قابلیت هضم را بهبود ببخشند.
Buffering capacity
digestibility
Magnesium carbonate
Magnesium Oxide
Sodium bentonite
2019
12
22
425
436
https://ijasr.um.ac.ir/article_36673_43527d440f3ff28463adf65472ecf0ee.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
آنالیز ساختاری آنزیم آسپارتات کیناز در کورینه باکتریوم به منظور پیشنهاد بهترین ساختار آنزیم جهت افزایش تولید صنعتی اسید آمینه لیزین
مرتضی
هاشمی عطار
محمدرضا
نصیری
علی
جوادمنش
بهار
نیری فسایی
آنزیم آسپارتات کیناز یکی از آنزیمهای کلیدی و حساس در متابولیسم تولید لیزین در طیف وسیعی از جانوران بخصوص گونههای مختلف میکروارگانیسم کورینه باکتریوم میباشد. هدف از این تحقیق بررسی بیوانفورماتیکی آنزیم آسپارتات کیناز در گونههای مختلف کورینه باکتریوم توسط پایگاه های معتبر میباشد تا بهترین ساختار بیوانفورماتیکی آنزیم آسپارتات کیناز به منظور استفاده برای تولید لیزین در مقیاس صنعتی پیشنهاد شود. ویژگی های تکاملی، فیزیولوژیکی و فیزیکوشیمیایی آنزیم آسپارتات کیناز در 33 گونه مختلف کورینه باکتریوم توسط پایگاه ها و نرم افزارهای MEGA 6.6، ProtScale و ProtParam مورد بررسی قرار گرفت. سپس ساختار سه بعدی پروتئینهای مذکور به روش هومولوژی و با استفاده از سرور Swiss-Model مدل سازی شد و ارزیابی کیفیت مدل های بدست آمده پس از بهینه سازی انرژی با استفاده از ابزار Rampage صورت گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل درخت تکاملی نشان دادند که زمان اشتقاق پروتئین آسپارتات کیناز در 33 گونه کورینه باکتریوم مورد مطالعه، بسیار بهم نزدیک میباشد. نتایج بررسی پایگاه های ProtScale و ProtParam نشان داد که آنزیم آسپارتات کیناز در گونه کورینه باکتریوم گلوتامیکوم با شماره دستیابی CAO00530.1 و SJM57548.1 دارای بهترین خواص فیزیکوشیمیایی و بیشترین پایداری میباشند. سپس با بررسی های بیشتر توسط سرور Swiss-Model و ابزار Rampage مشخص شد که دو پروتیئن CAO00530.1 و SJM57548.1 دارای بهترین ساختار سه بعدی میباشند. از نتایج آنالیز in silico به دست آمده میتوان چنین استنباط نمود که احتمالا آنزیم آسپارتات کیناز با شماره های دستیابی بالا دارای بهترین خواص فیزیکو شیمیایی، بیشترین پایداری و همچنین بهترین ساختار سه بعدی نسبت به دیگر پروتئینهای مورد بررسی در این مطالعه بود. این یافته ها می تواند برای بهترین نوع آنزیم آسپارتات کیناز به منظور تولید نوترکیب در شرایط آزمایشگاهی مفید باشد.
Aspartate kinase
Bioinformatics
Corynebacterium
Lysine amino acid production
2019
12
22
501
512
https://ijasr.um.ac.ir/article_36683_6e88579e0d4afbfa9fec242134cf3f8d.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
تاثیر تغذیه منابع مختلف چربی در اواخر آبستنی و اوایل دوره شیردهی بر قابلیت هضم ظاهری، فراسنجههای شکمبهای و الگوی تغییرات اسیدهای چرب شیر میشهای افشاری
مهدی
قهرمانی
اکبر
تقی زاده
علی
حسین خانی
حمیدرضا
میرزایی الموتی
غلامعلی
مقدم
حمید
پایا
این پژوهش جهت بررسی تأثیر افزودن منابع مختلف چربی بر قابلیت هضم ظاهری، فراسنجههای شکمبه و الگوی اسیدهای چرب شیر میشهای افشاری انجام شد. تعداد 50 رأس میش افشاری با میانگین وزن اولیه 29/9 ± 7/88 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار و 10 تکرار استفاده شد. جیرههای آزمایشی شامل؛ 1-جیره شاهد بدون مکمل چربی؛ 2-جیره حاوی 3 درصد پودر چربی محافظت شده اسیدهای چرب اشباع؛ 3-جیره حاوی 3 درصد مکمل نمک کلسیمی اسیدهای چرب امگا-6؛ 4-جیره حاوی 3 درصد نمک کلسیمی اسیدهای چرب امگا-3؛ 5-جیره حاوی 2 درصد پودر چربی محافظت شده اسیدهای چرب اشباع و 1 درصد فرآورده حاوی اسید لینولئیک مزدوج بود. خوراک مصرفی به طور روزانه و نمونهبرداری از آن جهت تعیین قابلیت هضم هفتهای یکبار انجام شد. رفتار خوراک خوردن، تعیین pH شکمبه، فرانسنجههای شکمبه و نمونهبرداری از شیر جهت تعیین الگوی اسید چرب شیر بعد از زایش انجام شد. با افزودن منابع چربی ماده خشک مصرفی قبل از زایش کاهش و بعد از زایش افزایش پیدا کرد. قابلیت هضم ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی با افزودن منابع اسیدهای چرب اشباع کاهش پیدا کرد. رفتار خوراک خوردن و غلظت و نسبت اسیدهای چرب فرار و pH شکمبه تحت تأثیر منابع چربی قرار نگرفت. تیمار حاوی منبع اسیدهای چرب مزدوج باعث افزایش معنیدار غلظت اسید لینولئیک مزدوج شیر شد، سایر منابع نیز بصورت عددی باعث افزایش این اسیدچرب شیر شدند. اثرات متفاوتی از منابع چربی بر ماده خشک مصرفی در پیش و پس از زایش مشاهده شد و منابع چربی باعث بهبود ماده خشک مصرفی بعد از زایش شد. افزودن منابع چربی باعث بهبود الگوی اسید چرب شیر شد.
Fish oil
Linoleic acid
Palm oil
Periparturient period
Late gestation
Ewe
2019
12
22
437
449
https://ijasr.um.ac.ir/article_36692_a33cd3daa5ba383468d29bb30747413a.pdf
Iranian Journal of Animal Science Research
ijasr
2008-3106
2008-3106
1398
11
4
عوامل موثر بر ورم پستان، فراوانی شیوع پاتوژنها و برآورد پارامترهای ژنتیکی
سونیا
زکی زاده
بهنام
صارمی
حسین
رشید
مهناز
نجفی
سیما
ساور سفلی
برای مطالعه عوامل موثر بر ورمپستان، برآورد پارامترهای ژنتیکی و فراوانی پاتوژنهای بیماریزا از 22722 رکورد 6 گله بزرگ خراسان رضوی استفاده شد. تجزیه و تحلیل عوامل محیطی با استفاده از رویه لجستیک نرمافزار SAS انجام شد. این عوامل شامل اثر گله، سال و ماه زایش، دوره شیردهی، تابعیت درجه اول از تعداد روزهای شیردهی و درجه دوم از نمره سلولهای بدنی بودند. پارامترهای ژنتیکی ورم پستان با درنظر گرفتن اثرات بالا به همراه تعداد روزهای شیردهی و شجره و مدل دوصفته لجیت ASREML، برآورد شدند. شصت نمونه شیر کشت میکروبی شدند. نتایج نشان داد کلیه عوامل محیطی در سطح 1% معنیدار بودند. در دورههای اول تا چهارم شیردهی ورم پستان کاهش و سپس افزایش یافت. میزان ابتلا به بیماری در بهمنماه و در سالهای مورد بررسی کاهش یافته بود که حاکی از بهبود صفت است. وراثتپذیری ورم پستان، سلولهای بدنی و همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی آنها به ترتیب 008/0±037/0، 0.008±055/0، 112/0±712/0، و 009/0±062/0 برآورد شد. کشت میکروبی شیر حاکی از بروز الگوهای متفاوت ورمپستان وابسته به پاتوژن در مراحل شیردهی بود؛ بطوریکه شیوع E.Coli از نیمه دوم به بعد، استافیلوکوک از ماه پنجم و استرپتوکوک از ماه هشتم تا آخر شیردهی، مشاهده شد. با افزایش هر 10کیلوگرم شیر احتمال ابتلا به استرپتوکوک افزایش یافت؛ آلودگیهای E.coli در دسته تولید بین 30 تا 40 کیلوگرم مشاهده شدند. بدلیل همبستگی بالا بین شمار سلولهای بدنی و بیماری ورم پستان، امکان بهبود ژنتیکی گلههای شیری و انتخاب گاوهای مقاوم به بیماری با انتخاب گاوهای با سلولهای بدنی پایینتر وجود دارد.
Pathogen-Specific Mastitis
Microbial Culture
Variance components
Logistic model
2019
12
22
513
526
https://ijasr.um.ac.ir/article_36701_fa6349d7a2da2e1b8b70e86f7cb568f4.pdf